انگیزه ای عجیب برای آدم کشی
مردی که به خاطر رفتن کفشش روی زیرانداز و عصبانیت دوستش با او درگیر و با شلیک گلوله مرتکب قتل شده است، به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می شود.
این حادثه سال ۹۹ اتفاق افتاد و متهم و مقتول بعد از یک تصادف به جان هم افتادند و قتل رخ داد. یک سال قبل خبر تیراندازی خونین و مجروح شدن جوانی به مأموران پلیس داده شد. در تحقیقات مشخص شد فردی که در این درگیری مجروح شده، بر اثر برخورد تیر به یکی از شریان های اصلی بدنش جانش را از دست داده است. بررسی ها نشان داد متهمی که مرتکب این قتل شده، سعید نام دارد و از قبل با یکی از افرادی که در درگیری بوده و حسام نام دارد، درگیر شده و قتل آرش نیز در پی این درگیری بوده است. حسام در تحقیقات به مأموران گفت: من و دوستانم سوار ماشین پرشیای یکی از دوستانم بودیم که سعید و دوستانش به ما نزدیک شدند. آن ها سوار ماشین ۲۰۶ بودند و به محض این که آن ها ما را دیدند، به سمت ماشین ما آمدند و محکم به ماشین کوبیدند طوری که دیگر نمی شد ماشین را حرکت داد. آن ها بلافاصله بعد از این که توقف کردیم، به سمت ما آمدند و ما را زدند، بعد هم سعید اسلحه کشید و به سمت آرش شلیک کرد و او را به قتل رساند. این مرد گفت: سعید آن قدر سریع این کار را کرد که من اصلاً متوجه نشدم اسلحه را چطور بیرون کشیده است. فقط آرش را زخمی روی زمین دیدم و بعد هم به کمک دوستانم خیلی سریع او را به بیمارستان رساندیم، اما پزشکان گفتند کاری از دستشان بر نمی آید و آرش جانش را از دست داد. وقتی سعید مورد بازجویی قرار گرفت، اتهام قتل عمدی را رد کرد و مدعی شد برای این که خودش را از مهلکه نجات دهد، مرتکب قتل شده است. او گفت: مدتی قبل از این حادثه من و دوستانم در یک پارک جمع شدیم که خوش بگذرانیم.
ما یک زیرانداز برده بودیم. حسام هم آمد که کنار ما بنشیند. او به من گفت چرا با کفش روی زیرانداز آمدی، من گفتم مراقب هستم که کفشهایم روی زیرانداز نرود، اما حسام خیلی عصبانی جواب داد و بین ما درگیری لفظی ایجاد شد. همین درگیری باعث شد دورهمی خیلی زود تمام شود و من هم سوار ماشین یکی از دوستانم شدم که بروم. حسام هم آمد و بدون مقدمه سوار همان ماشین شد و اینطور بود که ما دوباره با هم درگیری لفظی پیدا کردیم. درگیری با وساطت بچه ها دوباره تمام شد. بعد از آن کینه عجیبی بین ما شکل گرفته بود. مدتی از آن روزها گذشته بود، یک روز من سوار بر ماشین ۲۰۶ یکی از دوستانم بودم و در اتوبان آیت ا... کاشانی می رفتیم که یک پرشیا را دیدیم، من می دانستم حسام و دوستانش با پرشیا در آن اتوبان هستند، به دوستم گفتم نزدیک پرشیا شود و به محض این که دیدم سرنشینان آن کسان دیگری هستند و اشتباه کردهام، فاصله گرفتیم و چند کیلومتر آن طرف تر دوباره کسانی را داخل یک پرشیا دیدیم، کمی نزدیک شدیم و دیدیم حسام و دوستانش در آن پرشیا هستند؛ ما می خواستیم با آن ها کَل بیندازیم و بعد برویم اما دوستم نتوانست ماشین را کنترل کند و محکم به پرشیا کوبید. هر دو ماشین متوقف شدند، به همین دلیل حسام و دوستانش خیلی عصبانی شدند. ما از ماشین پیاده شدیم که ببینیم چه اتفاقی افتاده است،
من می دانستم حسام دست بردار نخواهد بود و سعی کردم برای حمله آماده باشم اما وقتی دیدم دوستان حسام با قمه و چاقو به سمت ما حمله کردند، خیلی ترسیدم. دوستانم هم ترسیده بودند؛ در واقع ما همگی غافلگیر شده بودیم. متهم گفت: حسام هنوز در ماشین بود، او داشت آماده می شد که من را بزند. من هم از ترسم یک تیر شلیک کردم که حسام و دوستانش بترسند و بروند اما تیر به آرش برخورد کرد. من و آرش هیچ دشمنی با هم نداشتیم. متهم ادامه داد: من در واقع اصلاً آرش را نمی شناختم و فقط می دانستم دوست حسام است. قصدی هم برای کشتن او نداشتم. سعید درباره این که سلاح را از کجا آورده بود، گفت: سلاح را مدتی قبل خریداری کرده بودم و از غرب کشور از طریق یکی از دوستان برایم آورده بودند. من قصدی برای استفاده از آن سلاح نداشتم و فقط حمل آن به من احساس قدرت می داد، به همین خاطر هم نگهداری کرده بودم. من اصلاً روش شلیک را درست نمی دانستم، اگر می دانستم طوری شلیک می کردم که گلوله به کسی برخورد نکند. با خودم گفتم اگر سلاح بکشم، حتما حسام و دوستانش متوجه می شوند من اسلحه ای کشنده تر از آن ها دارم و می ترسند و می روند. گفته های متهم در حالی بود که پزشکی قانونی نیز در گزارش علت قطعی مرگ را پارگی یکی از شریان های اصلی بدن و اصابت گلوله بر بدن مقتول عنوان کرده بود. از طرفی اولیای دم نیز اعلام کردند درخواست مجازات متهم را دارند و چون پسرشان بی گناه کشته شده است، خواستار مجازات قصاص هستند.
با پایان تحقیقات و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست علیه متهم و سایر شرکت کنندگان در نزاع دستهجمعی صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم به زودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.