ردپای پلیس قلابی در فریب دختران دم بخت
مجرم سابقه دار با قرار دادن عکس هایی در لباس پلیس در اینستاگرام، دختران دم بخت را فریب می داد و آن ها را به دام سیاهی که برایشان پهن کرده بود می کشاند.
تحقیقات دراین پرونده از مدتی قبل و با شکایت دختری جوان شروع شد. وی به کارآگاهان پلیس آگاهی تهران گفت: چند وقت قبل در اینستاگرام با پسری جوان به نام حسام آشنا شدم. صفحه شخصی او پر بود از عکس هایش که اغلب لباس نظامی به تن داشت. او مدعی بود که مأمور پلیس است و همیشه از مأموریتهای کاریاش برایم تعریف می کرد و پس از چند بار تماس تلفنی و چت کردن، به او علاقهمند شدم و سرانجام با یکدیگر قرارملاقات گذاشتیم. وی ادامه داد: او از من خواستگاری کرد و چون اعتمادم به او جلب شده بود، به وی جواب مثبت دادم. حسام میگفت که شرایط کاری خوبی دارد و از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارد تا یک روز با من تماس گرفت و قرار ملاقات گذاشت. وقتی سوار ماشین او شدم به سمت باغی در اطراف تهران رفت. در بین راه به من آبمیوه داد و من پس از نوشیدن آن دچار سرگیجه و نیمه هوش شدم. وقتی به باغ رسیدیم تصاویر مبهمی به خاطر دارم. او از من خواست تا پای برگه ای را انگشت بزنم و امضا کنم. بعداً متوجه شدم که داخل کاغذ نوشته بود که من با میل خودم پول بهحساب او واریز کرده ام. پس از آن دیگر چیزی به خاطر ندارم و از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم داخل ماشین حسام و مقابل در خانهام بودم. او عکس ها و فیلم هایی به من نشان داد که در زمان بی هوشی من گرفته بود. سپس گفت که اگر به کسی حرفی بزنم و یا شکایتی علیه او مطرح کنم تمام عکس و فیلم ها را در فضای مجازی منتشر کرده و آبرویم را می برد. بعد با لگد مرا به بیرون از ماشینش پرتاب کرد و رفت. تا چند ساعت شوکه بودم و باور نمی کردم که به همین راحتی فریب خورده ام. وقتی به خودم آمدم فهمیدم که چه بلایی سرم آمده است. حسام نه تنها از من عکس و فیلم تهیه کرده بود، که بخشی از موجودی حسابم را هم خالی کرده و تمام طلاهایم را دزدیده بود. اما ماجرا به این جا ختم نشد چرا که او مدتی بعد با من تماس گرفت و اخاذی های سریالی اش را شروع کرد. می گفت که برای حفظ آبرویم باید به او پول یا طلا بدهم و من از ترس این که مبادا فیلم ها را منتشر کند، تن به خواسته اش دادم اما وقتی دیدم باج گیری های او تمامی ندارد تصمیم به شکایت گرفتم. با این شکایت تحقیقات مأموران پلیس آگاهی تهران برای شناسایی و دستگیری حسام شروع شد اما در مدتی کوتاه چند شکایت مشابه دیگر هم پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت. همه این شکایت ها نشان می داد متهم تحت تعقیب بهصورت سریالی دختران دم بخت را به دام انداخته و دست به اخاذی از آن ها می زند. مأموران همچنین متوجه شدند که تمام شاکیان از طریق اینستاگرام با او که خودش را پلیس معرفی کرده بود آشنا شده بودند.
پلیس قلابی پس از آن که اعتماد دختران را به خودش جلب می کرد، آن ها را به باغی در اطراف تهران می کشاند و پس از آن که با آبمیوه، غذا یا نسکافه مسموم آن ها را بی هوش می کرد دست به سرقت اموال آن ها زده و پس از تهیه فیلم دست به اخاذی می زد. با افزایش شکایت های مشابه و سرنخ های موجود، مأموران پلیس آگاهی تهران خیلی زود موفق شدند مخفیگاه متهم را شناسایی و در عملیاتی غافلگیرانه وی را دستگیر کنند. او اگر چه در ابتدا اظهار بی گناهی می کرد و مدعی بود که شاکیان دروغ میگویند اما در مواجهه حضوری با آن ها، به جرم خود اقرار کرد و با دستور دادیار دادسرای سرقت برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.