//
کد خبر: 348205

نامه‌ای شوک آور برای مرد جوان / زن خیانتکار کجاست؟

مرد جوان وقتی از خواب بیدار شد با یک دست نوشته روبرو شد و دیگر خبری از همسرش نشد.

 این‌ها بخشی از اظهارات مرد 43 ساله ای است که برای یافتن همسرش دست به دامان پلیس شده بود . این مرد جوان در حالی که بیان می کرد حتی خانواده همسرم اطلاعی از او ندارند و به تلفن هایش نیز پاسخ نمی‌دهد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: از روزی که به خاطر دارم با فقر و نداری بزرگ شدم و از همان دوران کودکی کار می کردم تا کمک خرج مادرم باشم چرا که پدرم با قایق موتوری در دریای جنوب کشور کالا جابه جا می کرد ولی یک روز صبح زود به دریا رفت و دیگر هیچ گاه بازنگشت.

مرگ تلخ داماد زیر چرخ های کامیون

 آن زمان من کودکی 9 ساله بودم که مادرم سیاه پوش شد اما هیچ کس جسد پدرم را پیدا نکرد، این گونه بود که به خاطر اجناس غرق شده در دریا بدهی زیادی روی دست مادرم ماند و من هم مجبور بودم برای کمک به مادرم در بندر کار کنم. خلاصه در حالی که روزگارمان به سختی می گذشت خواهرم نیز در 15 سالگی ازدواج کرد و یک سال بعد اولین فرزندش به دنیا آمد. با آن که خواهرم اوضاع مالی خوبی نداشت اما محتاج ما نبود ولی سرنوشت او نیز به گونه دیگری رقم خورد چرا که یک روز شوهرش هنگام عبور از خیابان زیر چرخ های کامیون رفت و جان خود را از دست داد .

از آن روز به بعد خواهرم نیز مجبور شد با 3 فرزندش در کنار ما زندگی کند. در این شرایط من ساعت کاری ام را افزایش دادم و از 5 بامداد تا 11 شب کار می کردم تا این که بالاخره توانستم سرپناه کوچکی برای خواهرم و فرزندانش خریداری کنم.

وقتی خیالم از آن ها آسوده شد با خواهر یکی از دوستانم ازدواج کردم. آن دوستم که حالا برادر زنم بود، برخی از کالاهای ارزان را از بندر بوشهر به مشهد می آورد و به مغازه داران می فروخت به همین دلیل درآمد خوبی داشت.

بیکاری بخاطر شیوع کرونا

در این شرایط مسعود از من خواست به همراه خواهرش به مشهد بیاییم و مترجم مسافران عرب زبان باشیم . من هم پیشنهادش را پذیرفتم و به اتفاق همسرم به مشهد مهاجرت کردیم . چند سال اول درآمدمان بسیار خوب بود اما با شیوع کرونا ، مسافرت ها تعطیل شد و من بیکار شدم اما همسرم همچنان در یکی از هتل ها مشغول کار بود و در امور آشپزی نیز فعالیت می کرد. بعد از خانه نشینی من درآمد همسرم خیلی بیشتر شد.

او همواره سرکار بود به طوری که گاهی چند روز هم به خانه نمی آمد. «حلیمه» دیگر رغبتی به من و فرزندانش نشان نمی داد و روابط مان به سردی کشیده بود. او کمتر به خانه می آمد و بیشتر اوقاتش را به عنوان مترجم با عرب ها سپری می کرد. وقتی هم در خانه بود فقط با گوشی تلفنش مشغول بود و هر بار اعتراض می کردم با توهین و فحاشی پاسخم را می داد  و مرا سرزنش می کرد که بی غیرتی بیکار هستم!

خیانت زن بعد از استقلال گرفتن

از این تحقیرهای همسرم خسته شده بودم تا این که به عنوان نگهبان در یک مجتمع مسکونی مشغول کار شدم و از همسرم خواستم دیگر سرکار نرود اما او روبه رویم ایستاد و با بی شرمی گفت که فرد دیگری را دوست دارد و می خواهد به ترکیه برود! من که از حرف های او شوکه شده بودم دو سیلی به صورتش نواختم اما صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار  شدم همسرم با نوشتن یک نامه من و فرزندانش را برای همیشه ترک کرده بود. اکنون بیش از 20 روز است که حتی خانواده اش خبری از او ندارند و به تلفن هایش هم پاسخی نمی دهد .

گزارش خراسان حاکی است ، به دستور سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) تلاش پلیس برای یافتن زن جوان با استفاده از رصدهای اطلاعاتی آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی