بیکارترین وزیر دولت رئیسی
یک کارشناس اقتصادی گفت: در حال حاضر قیمتها آنقدر بالا رفته که مردم حتی توان اجاره کردن هم ندارند، در وضعیت کنونی اگر قرار است یک میلیون خانه ساخته شود، باید به بخش کمدرآمد جامعه داده شود، اما مسئله اینجاست که این قشر توان بازپرداخت اقساط را هم ندارند، بنابراین این داستان هم اگر اجرایی شود، چیزی شبیه به مسکن مهر میشود.
وضعیت معیشت مردم فعلا در حدی شکننده است که در این شرایط، نیاز نخست مردم زنده ماندن است! این یعنی وضعیتی رخ داده که رستم قاسمی که قرار بود اصلیترین شعار رئیسی در انتخابات را تحقق ببخشد، کلا به حاشیه رفت و اساسا فراموش شد که وزارتخانهای به نام وزارت مسکن و شهرسازی هم وجود دارد!
چهار ماه تا پایان یک سال اول دولت رئیسی باقی مانده است؛ یکسالی که قرار بود در آن یک میلیون خانه ساخته شود و طی چهار سال، چهار میلیون مسکن داشته باشیم، اما تا این لحظه که حتی یک واحد مسکونی جدید هم ساخته نشده است.
ابراهیم رئیسی در مناظرههای انتخاباتی مهمترین وعده خود را خانهدار کردن مردم اعلام کرد و بر پایه همین شعار، رستم قاسمی به وزارت راه مسکن و شهرسازی رفت. گافهای قاسمی در روز رای اعتماد هم نشان میداد که او اساسا برنامهای برای مسکن ندارد و صرفا بر پایه سهمیههایی که در دولت تقسیم شد، او به کابینه ملحق شده بود؛ چه اینکه در روز رای اعتماد هم از برنامههایش برای وزارت نفت سخن میگفت!
پس از مدتی، رستم قاسمی از برنامههای مسکن خود اینگونه رونمایی کرد: «قرار نیست که سالی یک میلیون خانه بسازیم،همه می دانیم ساخت مسکن حدود یک سال و نیم زمان می برد. بنابراین از ابتدا این مسئله را اعلام کردیم که در وهله نخست باید تا حدود دو میلیون واحد مسکونی شروع کنیم و هم اکنون عملیات اجرایی آن نیز در شرف آغاز شدن است. همچنین براساس آخرین اطلاعات به دست آمده از سازمان ملی زمین و مسکن بیش از ۸۰۰ شهر در کشور مورد بررسی قرار گرفته و زمینها شناسایی شدند که در واقع برای ساخت دو میلیون مسکن کفایت میکند.»
به همین راحتی، موضوع را از چهار میلیون خانه به دو میلیون خانه رسید و از همین تعداد خانه فعلا، یک دستگاه هم ساخته نشده است. اما رستم قاسمی یک شانس بزرگ داشت؛ و آن اینکه وضعیت معیشت مردم و گرانی کالاهای روزمره به حدی رسید که در این شرایط، نیاز نخست مردم زنده ماندن و توانایی خرید کالاهای اساسی همچون برنج و روغن و ... بود؛ در چنین وضعیتی که تحقق ابتداییترین وعدهها به انجام نشده بود، طبیعی بود که وعده مسکن اصلا فراموش شود؛ همین اتفاق کافی بود که رستم قاسمی که قرار بود اصلیترین شعار رئیسی را تحقق ببخشد، کلا به حاشیه رفت و اساسا فراموش شد که وزارتخانهای به نام وزارت مسکن و شهرسازی هم وجود دارد و به این ترتیب وضعیتی رخ داد که رستم قاسمی تا هشت ماه نخست دولت، به کمکارترین و شاید بیکارترین وزیر دولت رئیسی تبدیل شود. در ادامه برای بررسی دلایل عدم تحقق شعارهای رئیسی در این حوزه، گفتگوی دو کارشناس اقتصادی را می خوانید.
دولت به جای شعار ساخت یک میلیون خانه در سال، جلوی مافیای مسکن را بگیرد
آلبرت بغزیان کارشناس مسائل اقتصادی میگوید: موضوع ساخت یک میلیون مسکن اصلا موضوع پیچیدهای نیست و شرکتهای ساختمانسازی کشور نیز توان ساخت آن را دارند. ما هم زمین داریم و هم توان ساخت اما باید به شرایط بازار مسکن نیز توجه کنیم؛ ما اکنون خانههای خالی زیادی داریم، از سوی دیگر بخش مافیای مسکن مصالح را گران میکند و بازارسازی میکنند؛ این یعنی اگر با همین دو موضوع برخورد شود، قیمت مسکن پایین میآید.
این استاد دانشگاه میگوید: در حال حاضر قیمتها آنقدر بالا رفته که مردم حتی توان اجاره کردن هم ندارند، در وضعیت کنونی اگر قرار است یک میلیون خانه ساخته شود، باید به بخش کمدرآمد جامعه داده شود، اما مسئله اینجاست که این قشر توان بازپرداخت اقساط را هم ندارند، بنابراین این داستان هم اگر اجرایی شود، چیزی شبیه به مسکن مهر میشود، بنابراین توصیه به دولت این است که سراغ راههای تجربهشده نرود و به جای این ادعاها به دنبال برخورد با مافیای مسکن باشد.
او میگوید: ما باید مشکل قیمت بالای مصالح و قیمت اجارهبها را حل کنیم. در هیچ جای دنیا همه مردم را خانهدار نمیکنند، اما در همه دنیا توان اجاره و خرید خانه را به مردم میدهند؛ این یعنی مشکل در جای دیگری است که به آن توجه نمیشود.
بغزیان ادامه میدهد: با شعار دادن «ساخت یک میلیون مسکن در سال»، راهی از پیش نمیرود زیرا ارادهای برای اینکار نیست. اینها میگویند سالیانه یک میلیون مسکن میسازیم، اما فقط ساخت یک ساختمان پلاسکو چند سال طول کشید! یا ببینید یک شبه قیمت گوجه سبز یک میلیون تومان و شب دیگر صد هزار تومان میشود، معلوم است که یک خواستی در این موضوع وجود دارد و قیمتها توسط مافیاهای مختلف دستکاری میشود. بحث واحدهای مسکونی هم همین است. این ساخت و سازها چند سال به طول میانجامد و در این مدت فرد هم در خانهای اجارهنشین است و هر سال تورم بالا میرود و قیمت اجارهبها نیز افزایش پیدا میکند؛ این یعنی هر ساله به مشکلات قشری که خانه ندارند، افزوده میشود؛ مضاف بر اینکه اساسا مشخص نیست سلاطین مسکن چه بازیای در میآورند.
دولت نهایتا میتواند ۱۰۰ هزار خانه بسازد
بیت الله ستاریان کارشناس مسائل اقتصادی میگوید: ما سالیانه بین ۱ میلیون تا ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دستگاه خانه نیاز داریم. ما تاکنون سالیانه ۳۰۰ الی ۴۰۰ دستگاه میساختیم و مابقی آن به صورت انباشت باقی میماند. این برنامهای که دولت داده است، نهایتا میتواند برای ۱۰۰ هزار خانه باشد زیرا برای ۱ میلیون واحد مسکونی نیازمند یک برنامه وسیعی است که باید در اقتصاد کلان ساخت و ساز انجام شود. در غیراینصورت امکان چنین چیزی وجود ندارد.
ستاریان ادامه داد: دوستانی که در دولت هستند، به دلیل فقر اطلاعاتی که در بخش مسکن دارند، مسکن را به خوبی نمیشناسند. در وزارتخانه یک معاونت شهرسازی و مسکن وجود دارد، که آنهم کفایت نمیکند.
تناقضهای آماری از شعارهای دولت با واقعیت بازار مسکن
او میگوید: راهکارهایی که بخش خصوصی بتواند ساخت مسکن را به یک میلیون برساند، اصلا توسط دولت دیده نشده است. میگویند میخواهیم ۱ میلیون خانه بسازیم؛ این یعنی ۱۰۰ میلیون متر مربع فضای مفید مسکونی. ما در محاسبات شهری، بین ۱ تا ۲ درصد برای هر متر مربع فضای خدماتی در نظر میگیریم؛ مانند فضای آموزشی، اداری، بهداشتی، انتظامی و .... یعنی ۱۰۰ میلیون متر مکعب میشود ۲۲۰ میلیون مترمربع فضای مورد نیاز. ما همان ۲۰۰ میلیون را در نظر میگیریم.
واکنش احمد توکلی به دیدار فعالان سیاسی با رئیس جمهور/ گفت و گویی برقرار نشد، دورهمی بود
ستاریان ادامه میدهد: از سوی دیگر وقتی A ریال در ساختمان هزینه میکنیم، دقیقا A ریال هم باید در زیرساختها مانند برق، گاز، آب و ... کنار بگذاریم؛ در این صورت یعنی ما باید برای ۴۰۰ میلیون مترمربع هزینه کنیم. اگر این عدد را در ۱۰ ضرب کنیم، عددی که به دست میآید برابر با کل نقدینگی کشور است! خب حالا سوال اینجاست که این همه پول را از کجا قرار است بیاوریم؟
این استاد اقتصاد دانشگاه میگوید: برای اینکه بتوانیم این نقدینگی را مدیریت کنیم، به ابزارهای مالی نیاز داریم، اعم از تسهیلات، اوراق مشارکت، فاینانس و ... که هیچ کدام از آنها جز تسهیلات بانکی را نداریم که آنهم به صورت کامل وجود ندارد، زیرا وام بانکی درصد کمی از قیمت یک مسکن را پوشش میدهد.
او با بیان اینکه ۲۴ میلیون واحد مسکن در کل کشور داریم، تصریح کرد: فرض محال را بر این بگیریم که این خانهها مشکلی ندارند و سرانههای خدماتی آنها کافی است و مدرسه، بیمارستان، فضای سبز، اداری و... در نزدیکی آنها وجود دارد. اگر یک بیست و چهارم را در نظر بگیریم، یعنی ۴ درصد به کل مسکونیهای موجود به همراه فضای خدماتی و زیر ساختی آنها باید افزوده شود که در عرض ۴ سال، نزدیک به ۲۰ درصد خواهد شد! خب آیا این امکان وجود دارد که در عرض یک سال، یک پنجم فضای مسکونی را توسعه دهیم؟ برای این کار رشد اقتصادی ۲ رقمی میخواهیم. از دو دهه قبل میگوییم این تعداد خانه را نیاز داریم، اگر تولید نشود که فاجعه میشود و اگر هم قرار به تولید باشد چگونه؟ با این وضعیتی که ما داریم نمیشود! چهار ماه تا پایان یکسال اول باقی مانده و خبری از یک میلیون خانه نیست و به شما قول میدهم چهار سال دیگر هم که بگذرد، باز هم خبری نخواهد بود.