//
کد خبر: 35407

۳ گناهی که کی‌روش در رئال مادرید مرتکب شد/ امضای پیش قرارداد برای سرمربیگری من‌یونایتد

سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان در مصاحبه‌ای جدید اظهارات جالبی در مورد دوران حضورش در منچستریونایتد و رئال مادرید کرده است.

کارلوس کی‌روش که بین‌ سال‌های 2002 تا 2003 و 2004 تا 2008 دستیار اول سرالکس فرگوسن در منچستریونایتد بود، در گفت‌وگویی متفاوت با هفته‌نامه «اکسپرسو» پرتغال، در پاسخ به این پرسش که «شما می‌توانید بگویید که در دوران حرفه‌ای‌تان مربی بازیکنان بزرگی بوده‌اید»؟ اظهار داشت: البته که همین طور است، اما در اینجا باید در مورد سرالکس فرگوسن صحبت کنم. پیش از اینکه در سال 2003 سرمربیگری رئال مادرید را بر عهده بگیرم، دیداری با سرالکس در جنوب فرانسه داشتم. او به من هشدار داد که سرمربیگری رئال مادرید خطرناک است، اما تأکید کرد هر وقت که خواستم می‌توانم به منچستریونایتد بازگردم.

سرمربی پیشین تیم ملی پرتغال این پرسش را هم که «و سپس شما به منچستریونایتد بازگشتید. آیا هرگز به این فکر کرده بوده‌اید که روزی سرمربی منچستریونایتد شوید»؟ این طور پاسخ داد: بله، به این موضوع فکر کرده بودم و حتی ترتیب این موضوع را هم با سرالکس داده بودیم، اما سپس من هدایت تیم ملی پرتغال را بر عهده گرفتم. حتی پیش‌قراردادی با منچستریونایتد امضا کرده بودم که بعد از بازنشستگی فرگوسن من هدایت شیاطین سرخ را بر عهده بگیرم. پس از اینکه اوضاع در رئال مادرید به خوبی پیش نرفت، حتی فرصت سرمربیگری تاتنهام را داشتم، اما سرالکس قرار صبحانه گذاشت و به من گفت که "منتظرت هستم" و همین شد که به دوباره به منچستریونایتد بازگردم.  

وی در پاسخ به این پرسش که «چرا سرالکس به شما به عنوان دستیار اولش نگاه می‌کرد»؟ گفت: سرالکس دستیاری می‌خواست که بتواند با بازیکنان مختلف تیم از جمله فرانسوی، آفریقای جنوبی و غیره ارتباط برقرار کند. در واقع او دستیاری بین‌المللی می‌خواست. من به انگلیسی صحبت می‌کردم و در کنارش کمی ایتالیایی، اسپانیایی و فرانسوی هم صجت می‌کردم. من مشخصات لازم برای این پست را داشتم. البته باید اعتراف کنم که مربیگری در منچستریونایتد آسان نبود. من سرمربی بودم اما در این تیم به عنوان دستیار مشغول به کار شدم. با این وجود می‌دانستم که به باشگاه بزرگی رفته‌ام.

کی‌روش در خصوص اول تجربه حضورش در منچستریونایتد یادآورد شد: روز اول حضورم در تمرینات منچستریونایتد را به خاطر می‌آورم. به دفتر سرالکس رفتم و گفتم که «باید چه کار کنم»؟ که او پاسخ داد «از من می‌پرسی، چرا من باید بدانم؟ من تو را به این خاطر انتخاب کردم که خودت کارها را انجام بدهی». نمی‌خواستم آدمی احمق به نظر برسم، برای همین برگه‌ای برداشتم و برنامه تمرین روزمره تیم را تدوین کردم.

سرمربی پرتغالی کشورمان در پاسخ به این پرسش که «رابطه فرگوسن با بازیکنان چطور بود و آیا او سرمربی سختگیری بود»؟ اظهار داشت: سرالکس یک رهبر بود و من از او چیزهای زیادی آموختم. بله، او سرمربی سختگیری بود، اما برای مثال لنگه کفشی که سرالکس به سمت دیوید بکام پرت کرد، دقیقاً آن‌طور نبود که رسانه‌ها گزارش کردند. داستان اینطور بود که فرگوسن لنگه کفشی را به سمت اثاثیه‌های که در آنجا بود پرتاب کرد و پس از برخورد به اثاثیه‌ها بود که کمانه کرد و به نزدیکی چشم بکام خورد.

وی در مورد چگونگی آمدن رونالدو به منچستریونایتد هم گفت: در یکی از جلسات استعدادیابی باشگاه به اعضای دیگر گفتم که باید رونالدو و کوارشما را به خدمت بگیرید. نه تنها یکی، بلکه هر دوی آنها را باید جذب کنید. سپس پروتکل همکاری بین دو باشگاه اسپورتینگ لیسبون و منچستریونایتد را ترتیب دادم که برای هر دو طرف خوب بود. سپس من به رئال مادرید رفتم و سرالکس هم در همان مقطع پذیرفت که رونالدو را جذب کند و من دستم خالی ماند (با خنده) چون می‌خواستم او را به رئال مادرید ببرم.

سرمربی تیم ملی ایران ادامه داد: زمانی که به منچستریونایتد بازگشتم، رونالدو در آنجا ستاره شده بود. او چیزی را به تیم اضافه کرده بود که بازیکنان منچستریوتایتد پیش از او تنها در گیگز دیده بودند. یادم می‌آید که در جریان بازی فردیناند و اسکولز به من می‌گفتند که «کارلوس به کریستیانو بگو که درعرض بماند، ما توپ را برای او می‌فرستیم» و من هم به رونالدو می‌گفتم که «کریس، کنار خط بمان، آنها می‌خواهند توپ را به تو بدهند، اما پیدایت نمی‌کنند». رونالدو همیشه متمایل به مرکز زمین بازی می‌کرد چون همیشه می‌خواست توپ بگیرد.

کی‌روش در ادامه به پرسش‌هایی کوتاه در مورد فوق‌ستاره کنونی رئال مادرید و این سوال که «پس شما همانند پدری برای رونالدو بودید»؟ پاسخ داد: این را باید از او بپرسید. «آیا کریس را رنجانده‌اید»؟ «خیر، اصلاً». «آیا دوباره با رونالدو صحبت کرده‌اید»؟ «بعد از جام جهانی 2010 دیگر با کریس صحبت نکرده‌ام».

دستیار پیشین سرالکس فرگوسن در پاسخ به این پرسش که «اما شما از اینکه رونالدو در مورد سرد شدن رابطه بین شما گفته بود «از کی‌روش بپرسید»! خوش‌تان نیامده بود...» اظهار داشت: رونالدو زمانی کاپیتان تیم ملی پرتغال شد که این تیم رهبری نداشت. فرناندو کوتو، روی کاستا و فیگو همگی از تیم ملی رفته بودند. او به اندازه کافی برای کاپیتانی پخته نبود. در کنار اینها آن سال، سال خوبی برای کریس نبود چون دچار مصدومیت‌های شده بود. در مورد رونالدو اما باید یک چیز را به شما بگویم که این من بودم که او را به منچستریونایتد معرفی کردم.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: این من بودم که بعد از جام جهانی 2006 پس از مشاجره لفظی رونالدو و رونی در جریان دیدار انگلیس - پرتغال، کریس را راضی کردم تا در منچستریونایتد بماند. در آن مقطع با کریستیانو در خانه من در لیسبون ملاقاتی داشتیم و او را برای ماندن متقاعد کردم و سپس پس از قهرمانی منچستریونایتد در لیگ قهرمانان، سرالکس نظر کریس را برای ماندن در این تیم جلب کرد و به او گفت «یک سال دیگر در منچستر بمان و بعد به رئال برو». من مدیون رونالدو نیستم و او هم مدیون من نیست. داستان من و کریس فراتر از تیم ملی پرتغال رفته است. امیدوارم مردم درک کنند که این فصلی بسته شده است.

کی‌روش همچنین در مورد تجربه حضور ناموفقش در رئال مادرید هم گفت: زمانی که رئال مادرید من را به پروژه‌اش دعوت کرد، می‌دانستم که چه پیشنهادی در دستانم است. زمانی که خورخه والدانو (مدیر ورزشی وقت رئال مادرید) من را دعوت کرد، به من گفت «ما نیاز به یک مربی برای پروژه‌مان داریم و آن مربی تو هستی».

نشریه «اکسپرسو» در شرح سالی که کی‌روش هدایت سفیدپوشان مادریدی را بر عهده گرفت، نوشت: وقتی رئال مادرید از شما دعوت به عمل می‌آورد، شما بلافاصله آن را می‌پذیرید و بعد از آن به شرایط فکر می‌کنید، اما  در دوره‌ای که کی‌روش سرمربی رئال شد، این باشگاه فروشنده بود و برخی بازیکنانش را به تیم‌های دیگر داد و فلورنتینو پرس از این طریق می‌توانست به سیاست کسری صفر برسد، سیاستی که در دوره انتخابات ریاست باشگاه رئال مادرید قولش را داده بود. سیاست پایه‌ای این بود که رئال مادرید 6 سوپراستار (کهکشانی‌ها) در خط حمله خود داشته باشد و محصولات باشگاه (پاون‌ها) نیز پشت آنها باشند. از آن تیم کهکشانی‌ها فقط مورینتس و ماکلله باقی مانده بودند که آنها هم در زمان کی‌روش از این تیم جدا شدند.

کی‌روش در یادآوری آن روزها اظهار داشت: پس از قهرمانی در سوپرجام اسپانیا به مورینتس گفتم که «سه‌شنبه هفته آینده می‌بینمت» که او پاسخ داد «سه‌شنبه هفته بعد؟ مگر نمی‌دانی که پرس من را به موناکو قرض داده است»؟ من واقعاً از این موضوع اطلاعی نداشتم، اما با این حال هنوز ماکلله را داشتم، پس تصمیم گرفتم که از هلگوئرا در پست مدافع میانی بازی بگیرم و با خودم گفتم «خب، با وجود هلگوئرا در خط دفاعی، اوضاع خیلی هم بد به نظر نمی‌رسد». اوضاع داشت خوب پیش می‌رفت که فلورنتینو پرس، ماکلله را هم به چلسی فروخت. پرس دلیل این کار را هم این طور عنوان کرد که «پیراهن‌های ماکلله در بازار فروش خوبی نداشت». فلورنتینو بعد به من گفت که از بکام در پست هافبک میانی استفاده کنم، در حالی که من از دیوید می‌خواستم در پست بال بهره ببرم. زمانی که هدایت رئال را بر عهده گرفتم فیگو در پست هافبک میانی بازی می‌کرد.

وی افزود: ما فرناندو هیرو را بنا به دلایل سیاسی از دست دادیم. در آن مقطع به یک دفاع میانی نیاز داشتم، از این‌رو میلیتو را به خدمت گرفتم. او تست‌های پزشکی را به خوبی پشت‌سر گذاشت، اما بلافاصله ادامه دچار مصدومیت شد. میلیتو سپس راهی ساراگوسا شد و کل فصل را بازی کرد و سال بعدش هم راهی بارسلونا شد. حتی خرید لوئیزانو را از بنفیکا پیشنهاد دادم. در ادامه هم په‌په را که در آن زمان برای ماریتیمو و زیرنظر نلو وینگادا، دستیار سایق من در تیم ملی پرتغال بازی می‌کرد، پیشنها  دادم. رئال در آن مقطع می‌توانست په‌په را 1.5 میلیون یورو بخرد، اما این کار را نکرد و چند سال بعد بابت به خدمت گرفتن او 30 میلون یورو پرداخت.

سرمربی 64 ساله کشورمان تأکید کرد: من در دوران حضورم روی نیمکت رئال مادرید سه گناه بزرگ مرتکب شدم که عبارت بودند از میلیتو، ماکلله و مورینتس. همین سه گناه باعث شد تا 3 یا 4 مربی بعد از من هم تاوانش را پس بدهند. این سه‌ گناه در تاریخ باشگاه رئال مادرید باقی مانده است.  

سرمربی پیشین تیم ملی پرتغال مبنی بر اینکه «داستان حضور شما در رئال مادرید بد تمام شد...» اظهار داشت: بله، اما پشیمان نیستم. توجه داشته باشید که سیاست باشگاه رئال مادرید اشتباه نیست، ترکیبی از سوپراستارها و بازیکنان جوان، اما بازیکنان جوان تیم به حدی خوب نیستند که حتی تیم‌های کوچک اسپانیایی برای قرض گرفتن آنها ترغیب شوند. به هر حال سرمربیگری بازیکنانی همچون زیدان، فیگو و رونالدو افتخاری برای من بود. با داشتن چنین بازیکنانی نباید وقت خود را صرف بالا بردن اعتماد به نفس و تمرکز آنها کنید. از بین این سه نفر هم رونالدوی بزریلی از همه شگفت انگیزتر بود. هرگز چنین بازیکنی ندیدم که با نوع بازی‌اش این همه مورد احترام قرار بگیرد و در دل حریفان ترس ایجاد کند. هر موقع که رونالدو در زمین بود، همیشه سه بازیکن مشغول مهار او بودند که همین فضا را برای بازیکنان دیگر به وجود می‌آورد. او بازیکنی خاص بود که اعتماد به نفسی تمام‌نشدنی داشت. من با رونالدو رابطه خوبی داشتم، اما در مورد او هم داستانی دارم.

وی در پاسخ به این پرسش که «داستان خوبی است»؟ اظهار داشت: بله. بازی‌ای بود که رونالدو نمی‌دوید و در زمین ایستاده بود. بین دو نیمه سعی کردم با داد و فریاد کردن او را به خودش بیاورم و گفتم «زود باش رونالدو، حرکت کن، گل بزن»! در نیمه دوم او حرکاتش را شروع کرد و دو گل زد. بعد از بازی هم پیش من آمد و گفت «چه کسی مربی را نجات داد»؟ و سپس همه خندیدند.

 

منبع: تسنیم