//
کد خبر: 356413

قصه بی‌وفایی فرهاد مجیدی به نفع یحیی گل محمدی

قصه بی‌وفایی فرهاد و دستان در پوست گردو مانده سردار، اگر حرص هواداران آبی را درآورده، اما بفهمی ، نفهمی در میان اهل استدلال و تفکر به نفع یحیی گل محمدی تمام شده است.

حتما می‌پرسید شصت پا چه ربطی به بناگوش دارد؟ عرض می‌کنم خدمتتان. ما ایرانی‌ها کلا گذشته گرا هستیم. همه چیز گذشته و از جمله آدم هایش برای ما عزیزتر از اکنونیان هستند. مثال می‌خواهید؟ همین قصه ی تمام نشدنی کیروش و کیروش پرستان یا نمونه ی خوش خیم ترش حکایت برانکو و برانکو دوستان سرخ. حالا گیر دادن به سرمربی اسبق خونه به خونه و سلاخی اش زیر ساطور سرمربی اسبق رئال مادرید یک چیزی. ضمن آن که خود اسکوی مادر مرده هم انگار بدش نمی‌آید گزک دست بدخواهان بدهد. اما این یحیای خودمان که پرسپولیس را دو بار پیاپی بعد از برانکو قهرمان کرده و یکبار هم به فینال آسیا رسانده. با او دیگر چه کار دارید؟ او هم هنوز نتوانسته از زیر سایه پروفسور کروات بیرون بخزد. هنوز یک عده دنبال بهانه هستند تا دستاوردهای بی بدیل مرد میلیون دلاریمان را زیر سوال ببرند. این‌ها دقیقا همان هایی هستند که فرهاد را هم به بی وفایی و خودخواهی و این قبیل داستان‌ها متهم می‌کنند. اینجاست که حمایت صنفی جای تعلقات رنگی را می‌گیرد. اینجاست که فرهاد دست به یک حرکت انتحاری می‌زند تا از همتا و همکار سرخ پوش خود دفاع کند. او حاضر می‌شود دل از عشق چهل ساله اش برکند؛ یک دنیا طعن و توهین را به جان بخرد؛ اما اجازه ندهد دستاوردهای سرمربی رقیب؛ لگدمال بی انصافی فرگوسن‌های وطنی و ایضا آدمین‌های شانزده ساله شود. او کینه و نفرین آبی‌های چهار آتشه را بجان می‌خرد تا به همه ثابت کند که دفاع از میراث مربی قهرمان اینقدرها هم آسان نیست. اگر تکرار قهرمانی اینقدرها که منتقدان گل محمدی زبان بسته می‌گویند آسان بود که نامزدهای نیمکت آبی یکی بعد دیگری جا نمی‌زدند، که کرسی جانشینی فرهاد، هنوز که هنوز است خالی نمی‌ماند، که سردار مجبور نمی‌شد «‌های جک» هایش را دست تنها انجام دهد.حالا یحیی نجابت به خرج می‌دهد و هیچ نمی‌گوید، آتش انتقاد را تیز تر کنید؟ حالا قدر سرمربی پر افتخار وطنی را ندانید و هی برانکوی چشم آبی را توی سرش بزنید. داد از این همه تجاهل. فریاد از این خودباختگی و فرنگی مآبی. باید حتما صبح که از خواب بیدار می‌شوید ببینید که یحیی هم تیم تان را – که کلی برای آن یقه جر داده و آن را غول آسیا و نهنگ کهکشان می‌دانید- گذاشته و به ته جدول اماراتی، قطری، جایی رفته است؟ آقایان! ذهن برنده خواهتان کجا رفته؟ لااقل قدری از انتقادهایتان بزرگتر باشید.