دزد مسلح بانک در سراب سرقت یک میلیاردی مات شد
زوج میانسال که نیروی خدماتی یکی از بیمارستانهای دولتی بودند، برای یکشبه پولدار شدن به بانکی در تهران دستبرد زدند. متهمان درتحقیقات قضایی یکدیگر را طراح این سرقت مسلحانه معرفی کردند.
این زوج میانسال که از نیروهای خدماتی یکی از بیمارستانهای تهران بودند، مسلحانه ساعت 13 دهم خرداد امسال وارد بانک ملت در بزرگراه فتح شدندو با تهدید مشتریان و کارکنان بانک 33 میلیون تومان پول و چک دزدیدند؛ اما هنگام فرار در حلقه محاصره کارکنان بانک و مردم قرار گرفتند. مرد سارق یکی از کارکنان را با شلیک گلوله زخمی کرد، اما در حین فرار همراه همدستش توسط مردم بازداشت شدند.
دیروز این زوج سارق برای ادامه تحقیقات به دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شدند و در جریان تحقیقات قضایی به این سرقت اعتراف و طراحی نقشه دستبرد به بانک را برگردن یکدیگر انداختند.
ناگفتههای کارمند زخمی بانک
در ادامه مرد میانسال که کارمند زخمی بانک بود نیز با حضور در جلسه تحقیقات با ارائه شکایت از دو سارق، به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: روز حادثه من در حال ارائه خدمات به مشتریان بودم که مردی میانسال که ماسک بهداشتی نه چندان تمیزی زده بود، به عنوان مشتری واردشد، چند ثانیه بعد زنی میانسال که کوله پشتی همراه داشت، وارد بانک شد. آنها همه ما را که حدودا 23 نفر میشدیم کنار دیوار قرار دادند. سپس سارق مرد گفت این یک دزدی مسلحانه است.
مرد میانسال افزود: وی هر چه پول و چک را که جمعا 33 میلیون تومان بود، از داخل صندوقها برداشت. بعد فریاد زد کلید گاوصندوق را بدهید. بناچار کلید را دادیم. در گاوصندوق را که باز کرد پولی داخلش نبود. آنها فرار کردند. دنبالشان رفتیم که سارق به سمت من شلیک کرد و بعد به کمک مردم هردویشان بازداشت شدند و پولها را پس گرفتیم.
شیدا و شهروز زوجی میانسال هستندکه به عنوان نیروی خدماتی در یکی از بیمارستانهای دولتی تهران کار میکردند. آنها برای یکشبه پولدار شدن تصمیم به اجرای نقشه دزدی مسلحانه بانک گرفتند که ناکام ماندند و سراب پولدار شدن آن دو رنگ باخت. دیروز به خبرنگار ما فرصتی در دادسرا دست داد تا با این زوج سارق گفتوگو کند که میخوانید.
تا پیش از دستگیری کار میکردی؟
بله. من 17 سال به عنوان نیروی خدماتی در بیمارستان کار میکردم. ماهی یک میلیون و 100 هزار تومان حقوقم بود. اما این مبلغ کفاف زندگی خودم و پسر 20سالهام و کرایه خانه را نمیداد.
چطور با شوهرت آشنا شدی؟
او همسر دوم من است. من 16 سال پیش به خاطر اعتیاد شوهر اولم از او جدا شدم. پسرم در این سالها با من زندگی میکرد. تا این که شش سال پیش با شهروز که به عنوان نیروی خدماتی در محل کارم مشغول کار شده بود، آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. او متاهل بود و یک فرزند داشت. اما من به دلیل این که از دست نگاههای بد مردم و حتی صاحبخانهام به عنوان یک زن تنها خلاص شوم، به عقد موقت او درآمدم.
انگیزهات از سرقت چه بود؟
من به خاطر این که زندگیمان بهتر شود دو وام 20 میلیون تومانی گرفتم. شوهرم قرار بود اقساط را بدهد که نداد. با وام اولی برای او پراید خریدم و او با بخشی از پول که ماند بدهیهایش را داد. میخواستم با وام دوم برای خودم خودرو بگیرم که او این پول را گرفت و خرج بدهیهایش کرد. من مانده بودم با کلی بدهی و قسط. برای پرداخت این بدهیها با شوهرم برای سرقت همراه شدم.
نقشه سرقت را تو طراحی کردی یا او؟
نقشه سرقت بانک را شوهرم طراحی کرد. او خودش دو ماه قبل از سرقت سلاح کلت تهیه کرد. نقشه را طراحی کرد و چند مرتبه آن را با هم مرور کردیم.
روز سرقت چطور به بانک رفتید؟
چندبار به بانک رفته بودیم و شب قبل سرقت ما دو نفر سر کار بودیم. از بیمارستان که تعطیل شدیم به خانه آمدیم. سلاح، ماسکها و کوله پشتی را برداشته و با موتور شوهرم به نزدیکی بانک رفتیم. منتظر شدیم تا به ساعات پایانی کار کارکنان بانک نزدیک شویم و پنج دقیقهای سرقت را انجام دادیم.
چطور دستگیر شدید؟
هنگام فرار، مردم با میله آهنی به سرم ضربهای زدند که نقش زمین شدم و بعد شوهرم نیز بازداشت شد.
شب قبل از سرقت برایت چطور گذشت؟
خیلی بد بود. تا لحظهای که وارد بانک شویم استرس و ترس داشتم. حتی زمان سرقت و موقع جمعآوری پولها دستانم میلرزید. اما شوهرم فقط میگفت هیچ اتفاقی نمیافتد. فقط تو با من بیا. به کسی آسیبی نمیزنیم.
چقدر پول نصیبتان شد؟
فقط 33 میلیون پول و چک که آن هم موقع فرار ناکام ماندیم و از ما گرفتند.
پسرت از بازداشت تو خبر دارد؟
روزی که من بازداشت شدم او برای سرکشی به خانهمان میرود. از آنجا که تلفن همراهم خاموش بود و نتوانست مرا پیدا کند، عکسی از من را برمیدارد و به گمان این که گم شدهام، به اداره آگاهی میآید تا تشکیل پرونده بدهد، اما همان جا متوجه ماجرای سرقت و بازداشت من میشود. با دیدن من اشک ریخت و رفت و دیگر نیامد.
پشیمانی؟
خیلی. ای کاش به حرفهای شوهرم گوش نمیدادم که این دزدی از بانک انجام گیرد. اشتباه کردم. یک لحظه بدون پسرم زندگی برایم جهنم است.
انگیزه تو از این سرقت مسلحانه چه بود؟
نقشه سرقت را همسرم طراحی کرد. من هم چون مشکلات مالی داشتم با او همراه شدم. میخواستیم یکشبه پولدار شویم. گمان میکردم در این سرقت مبلغی معادل یک میلیارد تومان یا بیشتر نصیبمان شود. اصلا فکر نمیکردم ته این دزدی فقط 33 میلیون پول و چک باشد و آن هم هنگام فرار ناکام بمانیم.
فکر میکردی بازداشت شوید؟
نه. همسرم نقشه سرقت را از روی فیلمهای خارجی طراحی کرده بود و طبق آن نقشه دزدی را اجرا کردیم. باورم نمیشد ماجرا لو برود و بازداشت شویم.
موقع سرقت پشیمان نشدی؟
نه. من آب از سرم گذشته بود و تصمیم خود را برای این دزدی گرفته بودم. باید آن را اجرا میکردیم.
میخواستی با پولهای دزدی چه کار کنی؟
فکر میکردم یک میلیارد تومان نصیبمان شود. با 20 تا 30 میلیون تومان آن میخواستم بدهی و اقساط همسرم را بدهم. با بقیه هم یک کارخانه احداث کنم و پولدار شوم؛ اما همه این افکار سرابی بیش نبود.
میدانی چه مجازاتی در انتظارت است؟
بله. مجازات حبس طولانی. شاید هم چون با سلاح دست بهسرقت زدیم حکم سنگین اعدام مقابلم باشد.