همدستی دختر ثروتمند با ۲ پسر در قتلعام خانواده اش
سه متهم پرونده در جنایتی هولناک مادر، خواهر و ناپدری دختر جوان را کشتند و اجسادشان را در اسید انداختند.
دختر ثروتمند که با همدستی پسر مورد علاقهاش و دوست او، مادر، خواهر و ناپدریاش را کشته و اجساد آنها را از بین برده است جزئیات هولناکی از زندگی خانوادگی و قتلها بازگو کرد.
متهم که دختری ۲۵ ساله است با همکاری دوستش نیما و پسر دیگری به نام مهران، خواهر ۲۰ ساله، مادر ۴۲ ساله و ناپدری ۳۵ سالهاش را به قتل رسانده و اجساد آنها را در اسید حل کرده است.
گزارش این قتل هولناک را مردی به ماموران داد که میگفت دوست نیماست. او گفت: روز حادثه من به همراه نیما و دوستش سپیده به گردش رفته بودم و موقع برگشت کیف پولم را در ماشین آنها جا گذاشتم. برای گرفتن کیفم مقابل خانه سپیده رفتم. به دستشویی نیاز داشتم، وقتی وارد خانه شدم بوی بسیار بدی در خانه پیچیده بود. به دستشویی رفتم. بو آنقدر شدید بود که حالت تهوع گرفتم. در حمام را باز کردم و اجسادی را که در اسید سوزانده شده بودند دیدم. خیلی سریع در حمام را بستم و بیرون آمدم. خیلی ترسیده بودم. وقتی داشتم از خانه بیرون میآمدم نیما به من گفت سه نفر را به قتل رساندند و از من بیل و کلنگ خواست تا بتواند اجساد را دفن کند. من هم به او گفتم حتماً میآورم. وقتی از خانه بیرون آمدم بلافاصله به پلیس مراجعه کردم.
بعد از گفتههای این مرد بود که ماموران به خانه سپیده رفتند و بعد از بررسی منزل اجساد را پیدا کردند اما سپیده و نیما در خانه نبودند.
هرچند بخش زیادی از اجساد از بین رفته بود اما تکههایی از جنازهها باقی مانده بود که نشان میداد متعلق به سه نفر است.
وقتی ماموران اجساد را به پزشکی قانونی منتقل کردند مشخص شد بیش از یک ماه از قتل گذشته است. این در حالی بود که پلیس متوجه شده بود سپیده و نیما در گاوصندوق خانه را باز کرده و مدارک و پولها را برداشته و فرار کردهاند.
دستگیری متهمان
ماموران چند روز بعد موفق شدند نیما و سپیده را در حالی که قصد خروج از کشور داشتند شناسایی و بازداشت کنند.
سپیده در بازجوییها به قتلهای تکاندهنده اعتراف کرد و گفت: وقتی من و خواهرم بچه بودیم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من با پدرم زندگی میکردم. وقتی بزرگ شدم ازدواج کردم. ازدواج موفقی نداشتم و در حالی که یک فرزند داشتم از شوهرم جدا شدم. بعد از آن با مادرم زندگی میکردم. مادرم ازدواج کرده بود و با خواهرم و شوهرش زندگی میکرد.
این دختر ادامه داد: در این مدت با نیما آشنا شدم. یک روز نیما به من گفت اگر ماشینهای گرانقیمت مادرم را سرقت کنیم میتوانیم با پول آن زندگی خوبی داشته باشیم. قرارمان سرقت بود به همین خاطر هم نیما موضوع را به دوستش مهران گفت و نقشه را کشیدیم. قرار بود ما اعضای خانواده را با داروی بیهوشی مسموم کنیم و وقتی خوابشان برد مدارک ماشین و پولها را برداریم برویم.
متهم گفت: وقتی همه غذا را خوردند و به خواب عمیق رفتند من در را باز کردم و مهران وارد خانه شد. قرار بود گاوصندوق را باز کند. وقتی گاوصندوق را باز کرد در کمال ناباوری دیدم به سراغ خواهرم رفت و با سیم تلفن او را خفه کرد. مانده بودیم که باید چه کنیم، نزدیک صبح بود که ناپدریام بیدار شد و مهران او را هم به قتل رساند. با سروصدایی که راه افتاده بود مادرم بیدار شد و مهران او را هم کشت. چارهای نداشتیم جز اینکه اجساد را از بین ببریم. چند روزی بود اجساد را در اسید انداخته و در حمام گذاشته بودیم اما کامل از بین نرفته بود، به همین خاطر وقتی دوست نیما به خانه ما آمد نیما از او کمک خواست.
ماموران با توجه به اعترافات این زن جوان نیما را بازداشت کردند. او اعترافات زن مورد علاقهاش را تایید کرد و گفت: من اتهامم را قبول دارم. سپیده درست میگوید. ما بعد از قتلها هر چه پول و طلا و سند بود برداشتیم و فرار کردیم اما قرارمان قتل نبود.
پلیس در ادامه مهران را نیز بازداشت کرد. بعد از اعترافات متهمان و تکمیل تحقیقات و با توجه به صدور کیفرخواست برای هر سه متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
اولین جلسه دادگاه
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۵ برگزار شد بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد، اولیای دم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
سپس نوبت به متهمان رسید. ابتدا مهران در جایگاه ایستاد. او گفت: من آدم ثروتمندی بودم. پدرم برجساز است و ما پول زیادی داریم. من هر سه قتل را قبول دارم منتها وقتی میخواستم خواهر سپیده را بکشم و سیم شارژر موبایل را دور گردنش انداختم، یک طرف آن را نیما به دست گرفت و ما با هم آن دختر را کشتیم، اما مادر و ناپدری سپیده را خودم به تنهایی کشتم.
وقتی سپیده در جایگاه قرار گرفت، در حالی که به شدت گریه میکرد، گفت: بعد از اینکه از شوهرم جدا شدم و به خانه مادرم رفتم متوجه شدم مادرم و ناپدریام خواهرم را وادار به کارهای خلاف میکنند. ناپدریام افغانستانی و چند سالی هم از مادرم کوچکتر بود. مادرم خیلی روی خواهرم تسلط داشت و نمیتوانستم خواهرم را از دست او نجات دهم تا اینکه موضوع را با نیما در میان گذاشتم و نیما پیشنهاد قتل آنها را داد و قرار شد با مهران این قتلها را اجرا کنند. ما قصد کشتن خواهرم را نداشتیم، اما چون میدانستم او دختری احساساتی و وابسته به مادرم است، مطمئن بودم بعد از قتل مادر و ناپدریام ما را لو میدهد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم او را هم بکشیم تا از این زندگی خلاص شود.
وقتی نوبت به نیما رسید او اظهارات مهران متهم ردیف اول را رد کرد و گفت: من این اتهامات را قبول ندارم چون قرار بر قتل نبود. قرار بود ما غذای مسموم به خانواده سپیده بدهیم تا بیهوش شوند و پولها را سرقت کنیم، وقتی همه بیهوش شدند مهران وارد خانه شد و خودسرانه قتلها را انجام داد، اصلاً قرار نبود قتلی صورت بگیرد.
جلسه دوم دادگاه
با توجه به ادعاهای جدیدی که مطرح شد، قضات عنوان اتهامی را تغییر دادند و مهران به اتهام مباشرت در دو فقره قتل و مشارکت در یک فقره قتل، نیما به اتهام مشارکت در یک فقره قتل و سپیده به اتهام معاونت در قتل دوباره محاکمه شدند.
در دومین جلسه رسیدگی یک بار دیگر متهمان ادعاهای خود را بازگو کردند و هیچکس حرف دیگری را قبول نکرد. با توجه به موضوع پیشآمده، قضات تصمیم گرفتند شاهدانی را که از پرونده مطلع بودند، از جمله دوست نیما که پلیس را باخبر کرده بود، به دادگاه دعوت کنند تا واقعیت روشن شود.