خودکشی زن جوان برای رسیدن به عشق مجازی
زن متاهل که در فضای مجازی عاشق جوان دیگری شده بود برای رسیدن به عشق مجازی اش دست به خودکشی زد
زن ۴۶ ساله با بیان این مطلب به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: ۱۵ سال قبل در حالی که دو پسر و دختر خردسالی داشتم همسرم به کارتن خوابی رو آورد چرا که به مواد مخدر صنعتی آلوده شده بود و مدام از پاتوقهای خیابانی و زیر پلها و مخروبهها سردر میآورد. خلاصه آن زمان همسرم من و فرزندانم را رها کرد و به مکان نامعلومی رفت به طوری که با گذشت سالها از این ماجرا هنوز نمیدانم او مرده یا زنده است.
با آن که فرزندانم را به سختی بزرگ کردهام اما متاسفانه پسرم جا پای پدرش گذاشت و معتاد شد. در این شرایط از عروسم خواستم زندگی اش را به خاطر پسرم نابود نکند و به دنبال سرنوشت خودش برود چرا که خودم این شرایط را تجربه کرده بودم و به روشنی میدیدم که این زندگی نیز فرجامی نخواهد داشت. از سوی دیگر نیز احتمال میدادم با رفتن عروسم، پسرم به خودش بیاید و اعتیادش را ترک کند ولی سخت در اشتباه بودم و بعد از طلاق عروسم پسرم نیز اوضاع وحشتناکی پیدا کرد.
در همین شرایط جوانی به خواستگاری دخترم آمد. «طیبه» که 16 سال بیشتر نداشت به این ازدواج رضایت داد و آنها به طور غیررسمی با یکدیگر ازدواج کردند اما در همان ماه اول دوران نامزدی متوجه شدیم که نامزد دخترم نیز اعتیاد دارد به همین دلیل خیلی زود نامزدی او را به هم زدیم تا سرنوشت او مانند من و پسرم نشود چرا که میدانستم عاقبت اعتیاد جز مرگ و کارتن خوابی نیست.
روزها به همین ترتیب سپری میشد تا این که دو سال قبل و در حالی که دخترم وارد بیستمین بهار زندگی اش شده بود پسری مودب و خوش اخلاق به خواستگاری اش آمد. «رضا» جوانی مهربان بود و به دخترم عشق میورزید، به همین دلیل بلافاصله مراسم عقدکنان را برگزار کردیم و طیبه با رضا ازدواج کرد.
دامادم همه کمالات اخلاقی را دارد و هرکاری را برای آسایش و رفاه دخترم انجام میدهد و او را مدام به تفریح و گردش میبرد تا احساس کمبودی نداشته باشد اما از حدود 4 ماه قبل یک موریانه کثیف از طریق فضای مجازی به زندگی دخترم رخنه کرد و پایههای زندگی او را خورد.
اکنون حدود 4 ماه است که دخترم خیره در چشمان همسرش مینگرد و با بی شرمی به او میگوید «هیچ علاقهای به تو ندارم!» آن موریانه کثیف طوری دخترم را تحت تاثیر حرفهای پوچ عاشقانه و وعده و وعیدهای تو خالی قرار داده است که یک بار دخترم در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زد و اگر به موقع متوجه نشده بودم او اکنون در این دنیا نبود.
این درحالی است که دخترم بلافاصله پس از ارتباط با آن جوان غریبه آثار این رابطه و حتی پیام هایش را در گوشی تلفن پاک سازی میکند تا نتوانیم شماره تلفن او را به دست بیاوریم. اکنون نیز دخترم اصرار به طلاق دارد و مدعی است که علاقهای به همسرش ندارد. حالا به کلانتری آمدهام تا با شناسایی این موریانه کثیف زندگی دخترم را نجات بدهید.