آزار جنسی در روستایی در قم/ 7 کودک قربانی پیرمرد شیطان صفت
گفتوگو با مادر یک کودک که میگوید مردی نزدیک 65 ساله پسرش و تعدادی دیگر را آزار داده است را بخوانید. هم میهن در مصاحبه ای نوشت
مردی حدودا ۶۵ساله، ششپسربچه و یک دختربچه را آزارجنسی داده و حالا در زندان شهر قم در بازداشت است. این مرد در یکی از روستاهای توابع قم بوده و این کودکان را گول زده، به خانهاش برده، از آنها فیلم و عکس گرفته و آزارجنسیشان داده است.
مادر یکی از کودکان میگوید بهمحض آگاه شدن از وضعیت پسرش با ۱۱۰ تماس گرفته و توانستهاند او را که از خانه فرار کرده و به غسالخانه روستا پناه برده، پیدا و دستگیر کنند. او میگوید پسرش عصبی شده و باید او را نزد روانکاو ببرد: «نباید راحت از این آدمها بگذرند. تا ابد این موضوع در ذهن بچه من میماند. من الان باید بچهام را پیش روانکاو ببرم تا بتواند این موضوع را پشتسر بگذارد. خانواده من این موضوع را نمیدانند. من خیالم راحت بود که بین مردم غریبم و مردم چنین بلایی سربچه من نمیآورند. درخواست اشدمجازات برای او دارم. دیگر حیف زمین است که چنین آدمی رویش راه برود. اگر با او برخورد درست نشود، باز هم این بلاها را سر بچههای دیگر میآورد.»
شما چطور متوجه شدید که فرزندتان آزارجنسی دیده است؟
من پسرم را به حمام بردم و دیدم قسمتی از بدنش کبوده شده. از او پرسیدم چرا بدنت اینطوری شده؟ پسرم گفت فلانی من را به خانهاش برد. به او گفتم من مادر و رفیقت هستم، اگر نخواهی به من بگویی، پس به چه کسی بگویی؟ پسرم گفت او من را به خانهاش برد و آزارم داد.او پسرم را لخت کرده، از او عکس گرفته است و برای اینکه پسرم را بترساند به او گفته که اگر به کسی چیزی بگویی عکست را به دوستانت نشان میدهم.
چندبار او را به خانهاش برده بود؟
پنج یا ششبار.
پسرتان چند ساله است؟
۱۰ساله.
این اتفاق در کدام منطقه اتفاق افتاده است؟
یکی از روستاهای توابع قم.
آن مرد چند ساله است؟
۶۰ یا ۷۰ساله است.
شما بعد از اینکه این موضوع را متوجه شدید چه اقدامی انجام دادید؟
من به در خانه او رفتم و دادوبیداد کردم. او از خانه بیرون نیامد. بعد به ۱۱۰ زنگ زدم، وقتی آمدند از پسرم سوالاتی پرسیدند. پسرم همه توضیحاتی را که به من هم نگفته بود به مامور ۱۱۰ گفت. شب به کلانتری رفتیم و پرونده تشکیل دادیم، همان موقع کلانتری از قاضی حکم تفتیش خانهاش را گرفت و به داخل خانه رفتند. وقتی داخل شدند، او از خانه فرار کرده بود، حتی گاز هم در آشپزخانه روشن بود، اما گوشیاش را نبرده بود. گوشی را ضبط کردند و چون پسرم با نوه آن مرد دوست بود و به خانهاش رفته بود، رمز گوشی او را بلد بود. فردا همراه پلیس به دادگاه رفتیم و پسرم رمز گوشی را زد و گوشی باز شد.
داخل گوشی چه چیزی پیدا کردند؟
در قسمت گالری، عکس و فیلمهایی از چند کودک وجود داشت.
یعنی غیر از فرزند شما، کودکان دیگر هم بودند که مورد آزار و اذیت این مرد قرار گرفته بودند؟
بله. پنج یا ششپسر و یک دختر بودند. آنها را با آبمیوه و خوراکی گول میزد و به خانهاش میبرد. من پسرم را به پزشکیقانونی بردم و تجاوز تایید نشد، ولی آزارجنسی تایید شد.
این اتفاق دقیقا در چه روزی بود؟
شنبه هفته پیش.من همان روزی که پسرم را به خانهاش برده بود، متوجه شدم.
الان این مرد دستگیر شده؟
بله. در غسالخانه پنهان شده بود، او را پیدا کردند و الان در زندان قم بازداشت است.
بقیه خانوادهها شکایت نکردند؟
آنها انگار اطلاعی از این موضوع ندارند. مامورها گفتند عکس و فیلمها را به او نشان میدهند تا اسم و فامیل این کودکان را بگوید و بعد نزد خانوادههایشان میروند تا اگر آنها هم میخواهند از این مرد شکایت کنند.
شما با خانوادههایشان صحبت نکردید؟
حرف من را قبول نمیکنند. من با دو خانواده صحبت کردم، به آنها گفتم بچههایتان را چک کنید. مادربزرگ یکی از بچهها گفت نه چنین چیزی اتفاق نیفتاده است.
مسئولان روستایی از شما این موضوع را پیگیری نکردند؟
دیروز در پزشکیقانونی قم بودم، از شورای روستا به من زنگ زدند و گفتند میخواهی چهکار کنی؟ من گفتم از طریق قانون، موضوع را پیگیری میکنم. به من گفتند در مسجد جمع میشویم و موضوع را حل وفصل میکنیم. گفتند مگر میخواهی بچهات را بفروشی؟ من هم گفتم من دنبال پول نیستم و اگر میلیاردها پول به من بدهند، مگر روحیه فرزندم درست میشود؟
الان وضعیت روحی فرزندتان چطور است؟
او عصبی شده و از حالت عادی بچهگانهاش خارج شده است. او چیزی را که نباید ببیند، دیده است. آن مرد به پسرم فیلمهای پورن نشان میداده است.
شما چه انتظاری از مسئولان قضایی دارید؟
نباید راحت از این آدمها بگذرند. تا ابد این موضوع در ذهن بچه من میماند. من الان باید بچهام را پیش روانکاو ببرم تا بتواند این موضوع را پشتسر بگذارد. خانواده من این موضوع را نمیدانند. من خیالم راحت بود که بین مردم غریبم و مردم چنین بلایی سر بچه من نمیآورند. من درخواست اشد مجازات برای او دارم. دیگر حیف زمین است که چنین آدمی رویش راه برود. اگر با او برخورد درست نشود، باز هم این بلاها را سر بچههای دیگر میآورد.