//
کد خبر: 365207

هشدار/این رفتار قاتل رابطه است!

روانشناسان خبره این باور را دارند که هر قدر اعتماد به نفس فردی کمتر باشد تأیید و قضاوت دیگران برای او مهم‌تر می‌شود. چون تمام ارزش خویش را در شایستگی درونی خود نمی‌بیند بلکه در قضاوت و نگاه بیرونی آن را جستجو می‌کند.

برای هر یک از ما بارها پیش آمده که ناخواسته دیگران را قضاوت کرده‌ایم؛ حال آن که واقعیت با قضاوت ما فرسنگ‌ها فاصله داشته است. خیلی وقت‌ها قضاوت‌های ما منحصرا مربوط به اشخاص دور از ما نیست و بیشتر اوقات خیلی از ما نزدیکان خود را نیز قضاوت می‌کنیم و طبیعتا این موضوع آسیب‌هایی به این روابط وارد می‌کند. از طرفی دیگر برای ما مهم است که دیگران در مورد ما چگونه فکر می‌کنند؟ قضاوت کردن و قضاوت شدن یک مقوله مهم در روابط فردی و اجتماعی است. قضاوت‎‌های نابجا ممکن است شرایط زندگی فردی و اجتماعی را به بدترین شکل ممکن رقم بزنند.

از اهمیت قضاوت نمی‌توان چشم‌پوشی کرد زیرا در آرامش فردی و اجتماعی کاملا تاثیرگذار است پس بهتر است آگاهی خود را در مورد قضاوت، بالا ببریم تا روش درست برخورد در مواجهه با شرایط پیش آمده را بیاموزیم. در ادامه گفتگویی را در این باره با دکتر ابراهیم میثاق متخصص روانشناسی بالینی می‌خوانید.

معنا و تعریف کلی قضاوت چیست؟

قضاوت دو مرحله دارد؛ اول تصور و دوم تصدیق. تصور چون غیرارادی است و دست انسان نیست، عیبی ندارد و غیر اخلاقی نیست. البته بهتر آن است که از آن نیز در مراحل اول پرهیز شود، اما این تصور از جایی خطا و غیر اخلاقی می‌شود که ما تصور خود را تصدیق کنیم. چون تا وقتی گواه نداشته باشیم و مطلع نباشیم، نباید تصورات خویش را تصدیق کنیم.

از طرفی تصور هم نباید همیشه منفی باشد. تصورهای منفیِ همواره، یک بیماری و متعلق به افراد بدبین است. پس اگر تصور، غالبا منفی باشد بیماری است و اشکال دارد. تصوری هم که غالبا منفی نیست اما پشت آن تصدیق باشد باز بیماری محسوب می‌شود. پس اشکال کار در تصورات افراطی منفی غالب یا تصدیق بی‌گواه و بی‌دلیل است. ما حق تصدیق نداریم مگر با گواهی مکفی، کامل و شایسته. مثل این که بگوییم این فرد خشن است چون سه بار همسرش را کتک زده است. این خشونت، گواه ما در این مورد است.

چرا افراد تمایل به قضاوت کردن دارند؟

یکی از دلایل قضاوت کردن افراد فرافکنی است. مثل کودکی که دلش می‌خواهد پدر برای او نوشابه بخرد، می‌گوید خواهر یا برادرم نوشابه می‌خواهد. به این فرا فکنی می‌گویند. یعنی ما به این دلیل دوست داریم دیگران را قضاوت کنیم که خود ما چیزی را می‌خواهیم اما شهامت ابراز نداریم. دیگران را می‌کوبیم و قضاوت می‌کنیم چون خود ما شهامت عرض اندام نداریم. در واقع بیشتر اوقات خیلی از مواردی که افراد به دیگران نسبت می‌دهند آن مورد مربوط به خودشان است.

یک دلیل دیگر برای قضاوت کردن دیگران حسادت، تنگ‌نظری و خودخواهی است؛ زانکه آن بدبخت خرمن سوخته، می‌نخواهد شمع کس افروخته. یعنی سوخته‌خرمن، همه را سوخته خرمن خواهد. نمی‌تواند ببیند که کسی از او بالاتر است.

متاسفانه چنین فرهنگی در جامعه ما وجود دارد. یعنی کسی که نمی‌تواند بالاتر از خودش را تحمل کند، به غیرانسانی‌ترین روش او را می‌زند. مثل مدیر نالایقی که اگر در مجموعه‌ای بیاید تمام مدیران لایق آن مجموعه اخراج یا حذف می‌شوند و نا لایق‌تر از خود را وارد مجموعه می‌کند. چون ماه درخشان نزد خورشید فروزان بی فروغ است و درخششی ندارد. مناره بلند پای کوه الوند پست نماید.

در حالی که رفتار انسانی متعلق به آن کشتی‌گیر با معرفتی است که با تمام توان مسابقه می‌دهد. وقتی می‌بازد خودش نفر اول را بلند می‌کند و دور تشک می‌گرداند و به او تبریک می‌گوید که تو از من بهتر بودی و بُرد حق تو بود. در جامعه باید روح جوانمردی و مروت جاری شود که در واقع از سطوح بالای مدیریتی باید این اخلاق در جامعه حاکم شود.

چرا قضاوت شدن توسط دیگران برای اشخاص مهم است؟

هر قدر اعتماد به نفس فردی کمتر باشد تأیید و قضاوت دیگران برای او مهم‌تر می‌شود. زیرا تمام ارزش خویش را در شایستگی درونی خود نمی‌بیند بلکه در قضاوت و نگاه بیرونی می‌بیند. اگر دیگران بگویند تو خوبی خود را خوب می‌بیند و برعکس. یعنی اساس نگاه شخص این است که خود را آن می‌بیند که دیگران می‌گویند. دیدگاه او بیمار است زیرا خودش را قبول ندارد. ما باید عیار خود را بشناسیم. همان طور که اگر طلا را در لجن، خاک و زباله بگذاریم هرگز از قیمت آن کم نمی‌شود، باید باور کنیم که با قضاوت‌های دیگران (مثل لجن ریختن روی طلا) ارزش انسان کم نمی‌شود. سنگ بدگوهر اگر کاسه زرین شکند، قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود.

حضرت علی علیه‌السلام می‌فرماید: «آنقدر حق را گفتم که دوست برای من نماند.» پس طبق این حدیث باید حق‌مدار بود نه مردم‌مدار. نان به اشتهای مردم نتوان خورد، زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد. همان طور که با کفر گفتن برخی به خدا، خداییِ خدا عوض نمی‌شود. وقتی حقمدار شدیم خود را باور می‌کنیم، اعتماد به نفس ما هم بالا می‌رود اما وقتی ملاک ما نظر اشخاص باشد، بخواهیم دنیا را هم راضی کنیم اگر یک نفر بگوید که تو خوب نیستی هرچه ساختیم فرو می‌ریزد.

من آن هستم که توانایی‌ها، لیاقت‌ها، موفقیت‌ها، ارزش‌ها و اخلاق انسانی من می‌گوید. من آن نیستم که دیگران می‌گویند. اگر این را باور کنیم دیگر قضاوت‌های دیگران برای ما ارزشی ندارد.

قضاوت نادرست چه آسیب‌هایی به دنبال دارد؟

قضاوت کردن، افراد را از درک متقابل ناامید می‌کند. کلا پیش‌گویی و زود قضاوت کردن قاتل ارتباط است. چون مشکل یک بار حل می‌شود و دوباره قضاوت...  تکرار این قضاوت‌ها، دیگران را خسته می‌کند و هر روز نمی‌توانند قضاوت‌های طرف مقابل خود را اصلاح کنند. این امر باعث می‌شود افراد پرقضاوت تنها بمانند و پر ازکینه شوند. حال این افراد بد است.

بهترین واکنش در برابر قضاوت نادرست دیگران چیست؟

در کمال آرامش و صداقت و با استدلال و احترام، بدون هیجان باید قضاوت را اصلاح کرد. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ البته قرار نیست قضاوت همه را اصلاح کنیم. اگر فرد مورد نظر در زندگی شما با ارزش و مهم است در کمال آرامش با استدلال قضاوت و برداشت او را اصلاح کنید.

راهکارهای پرهیز از قضاوت دیگران چه مواردی هستند؟

راه حل، این است که قضاوت‌هایی که در زندگی کرده‌ایم را مرور کنیم که چرا آن اشتباه را مرتکب شدیم و قبل از این که تصدیق کنیم جستجو کنیم. همان روشی حضرت علی ذکر کردند را عمل کنیم. حضرت علی علیه‌السلام در مورد ابوذر می‌فرماید: «ابوذر صفتی داشت که به خاطر این صفت مقام ابوذر پیش من در عرش بود. این صفت این بود که اگر مجرمی را می‌دید قبل از این که بپرسد او را محکوم نمی‌کرد.» ای کاش همه ما این موضوع را یاد بگیریم. یعنی قبل از محکوم کردن، پرسش، تحقیق و بررسی کنیم.

اگر در زندگی برای افراد چند مورد قضاوت پیش بیاید همان‌ها هشداری می‌شود که هوشیار و گوش به زنگ باشند که دوباره اشتباه نکنند؛ زیرا عاقل اشتباه می‌کند و احمق تکرار. بعضی از این قضاوت‌ها در زندگی شلاقی هستند که ما را بیدار و هوشیار کنند.