هر دم از این باغ بری میرسد ...
به بهانهی جریان مهسا امینی/ دٌم خروس را قبول کنیم یا قسم حضرت عباس را
حشمت اله سلطانی؛ پیش از هرچیز به عنوان یک کُرد به خانواده این قربانی " خشونت و ندانم کاری" صمیمانه تسلیت میگویم و امیدوارم متولیان امر؛ از چنین رخدادهایی درس عبرت بگیرند: فاعتبروا یا اولی الابصار!
در این مدت تحلیلها، گمانه زنیها، اخبار و گزارشها و نقطه نظرهای زیادی را در فضای مجازی در این خصوص، مطالعه کردم و به واقع از این ولنگاری و از هردری سخنی این فضا، هم ناراحت و هم، نگران شدم. عادت ندارم به واسطه اخلاق شخصی و عادت مالوف، در باره ی هر موضوعی، شتابان و بیپرده و تند روانه، یا احساسی، مطلبی بنگارم و اعلام موضع کنم و لزومی هم نمیبینم که به عنوان یک شخص عادی جامعه که هیچ گاه مسئولیتی رسمی و دولتی نداشته و اکنون نیز ندارم، چنین اعلام موضعی داشته باشم، اما به عنوان یک نویسنده و فعال حوزه رسانه و به عنوان یک کُرد شیعه کرمانشاهی، در یک کلام بگویم از این اوضاع و شرایطی که بر جامعه حاکم است، عمیقا متاسف و نگرانم و نمیتوانم نگرانی و تشویش ذهنیام را به خاطر وقوع این رخدادهای دون شان جامعه ما، کتمان کنم. هرچند در مدت عمرم و در بازه زمانی نویسندگی و رسانهای بودنم و به خاطر علاقهای که خودم داشتهام، مانند بسیاری مسایل دیگر؛ به بحث امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه فقه اسلامی و شیعی، ورود کردهام و نهایتا به این نتیجه رسیدهام که این موضوع؛ اصولا فنی و تخصصی و دارای پیچیدگیهای فراوانی است و شرایط زمانی و مکانی، حدوث و مسایل دیگر را دارد و حتی شخص یا اشخاصی که قصد مبادرت به چنین امری را دارند، خود باید دارای ویژگیهایی همچون تقوی، صبر و سعه صدر، پاکی و نیت درست و متانت و وقار و وقایه، فهم و کمال، عقل و درایت، مقید به انجام فرائض و واجبات، ترک محرمات، شناخت بر حلال و حرام، واجب و غیر واجب، حلال و حرام، مکروه و مباح و سایر قوانین و موازین شریعت اسلام، باشند و بنابه تعبیری از دیدگاه فقه، شناختی ولو نسبی بر این امور داشته و مهمتر از این که خود عادل و عامل به این قوانین باشند، یعنی خود از حیث نیت و اندیشه و نظر و هم از نظر عمل به کار و وظیفهای که می خواهند انجام دهند، کاملا رعایت کنند. لذا صرف شناخت و علم براین قضیه هم، نمیتواند مجوّزی برای این امر باشد.
دو دیگر؛ شیوههای اجرایی و مدیریتی این مساله باتوجه به ذرّه بینهای گسترده و ژرف نظارت رسانهای که همگان بر آن وقوف دارند و جهانی شدن ارتباطات است که الزاماتی در بر دارد و یکی از مهمترین ضرورتهای آن؛ رعایت واقعی و عملی حقوق و کرامت انسانی و درک ماهیت هرنابهنجاری و ارتباط ندادن آن باموضوعات غیر ذی مدخل است.
این که کرارا از لشکر سایبری نام برده میشود و اذهان را به اشتباه میاندازد، این گونه نیست که چنین لشکری وظیفه لاپوشانی، ماست مالیزاسیون و کتمان حقایق را داشته باشد، بلکه چنین سازمانی موظف است با حرفهای گری و بهرهگیری درست از ابزار سایبری و رسانهای، دو اصل اساسی را دنبال کند: یکی آن که از حقوق مردم، به ویژه افرادی که مورد ستم واقع شده و به ابزار قانون و قدرت، دسترسی ندارند، دفاع کند، دوم؛ خنثی سازی عملی توطئهها و ترفندها و تخریبهای بازیگران قدرتمند بینالمللی است که تمام هدفشان؛ استیلا و اشراف بر منابع و ذخایر کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه است.
مع الاسف آن چه که از این لشکر مثلا سایبری دیده میشود، شتاب زدگی نامعقول، جانبداری ناعادلانه، موضع گیریهای احساسی و ناپختگی سایبرنیتیک است که نشان از حضور افرادی در آن دارد که به رشد و بلوغ رسانهای نرسیدهاند.
با همه این توضیحات بایستی چند موضوع اساسی را نیز در این مورد متذکر شد: نخست آن که بحث بدحجابی یا بی حجابی، سگ گردانی، برپایی پارتیهای مختلط، لوندی و ولنگاری، گرایش به فرهنگ غربی و فرار از فرهنگ و تمدن اسلامی به عنوان یک هویت انسانی و جامعه شناختی را نمیتوان تنها بر اثر مداخلات بیگانگان، استحاله برنامهریزی شده فرهنگی، ظهور فرهنگ لیبرالی وارداتی، اندیشههای سکولاریستی و مانند اینها دانست. آن چه که در این بین،
تاثیر مضاعفی دارد و به عنوان کاتالیزور این قضیه، عمل میکند و روند آن را تسریع می بخشد، اتفاقا بروز آریستو کراسی یا اشرافیگری اسلامی، پارادوکس و تضاد معرفتی از دین، از یک سو و بروز ناهمگونی ماهیتی از سوی دیگر است.
وقتی که عامه مردم به وضوح میبینند فرزندان و وابستگان رده بالای مملکت، در بلاد ( کفر ) به کار و کاسبی و تحصیل و عشق و حال، مشغولاند و از بیحجابها و بد حجابهای داخلی، ولنگارترند، نوعی تضاد مفهومی در فکر و روحشان، ریشه دوانیده، دشمن اصلی را همینها میدانند و نه کافران در سرزمینهای فرنگ! به طور مثال همین بحث فرزند خانم خزعلی؛ که شرکت دانش بنیان دارد و بنا به گفته خودشان در بحث نرم افزار و فروش فیلتر شکن است که دفاع منفعلانه و کاملا
ناشیانه، مانند این سخن که فرزند ایشان، بازارهای خارجی را هدف قرار داده است، بسیار مضحک و خنده دار است، زیرا کشورهای غربی عموما به ادیت و سانسور و فیلتر به گونهای که در ذهن عدهای است، باورمند نیستند و اصولا فیلترینگ سانترالی وجود ندارد که نیاز به فیلتر شکن داشته باشند، بنابراین مخاطب نتیجه میگیرد که ایشان تنها جیب خودش راهدف قرار داده و کاری به شرق و غرب و دعوای آنها
ندارد و اصولا ملت ایران را هم به هیچ میانگارد.
علی کل حال؛ نگارنده امیدوار است با درایتی که زین پس اندیشیده میشود، حقوق عامه مردم، استیفا و در این مورد خاص نیز مدعی العموم، بیهیچ ذهنیت سازی و تنها بر اساس شواهد و قراین و به دقت، به این مساله رسیدگی نموده، جامعه را از التهاب و اضطراب، رهایی بخشد و بهانه را از رسانههای معاند بگیرد.