سکوت پرمعنای احمدینژاد / اپوزیسیون یا چی!؟
آرمانملی نوشت : این سکوت چنان بود که نامهنیوز نوشت:«چه شد که احمدینژاد راوی اعتراضات و بهزعم برخی از افراد اپوزیسیون بخشی از حاکمیت، امروز سکوت کرده و به عنوان عضو دوباره مجمع تشخیص در این حوادث خاموش نشسته است.»
محمود احمدینژاد در این روزها کجاست؟ پاسخ این سوال ساده نیست و نمیتوان اذعان داشت که او در منزلش در نارمک حضور دارد و بهدلیل اینکه باردیگر بهعنوان عضو مجمع تشخیص معرفی شد، به اعتراضاتش پایان داده است. احمدینژاد را باید در چارچوب دیگری تحلیل کرد. در اذهان بسیاری هست که محمود احمدینژاد در سال ۸۴ چهرهای از خود به نمایش گذاشت که مطلوب طبقه مذهبی بود و نمیتوان انکار کرد آرای زیادی به سبب این ویژگی در سال ۸۴ به او تعلق گرفت.
کاپشنی که بر تن میکرد و مدل آرایش مو و ریشهایش موردپسند این طبقه بود. احمدینژاد در آن ایام خود را سرباز تنها در مقابل هاشمی و به عبارتی کارگزاران و طیف تکنوکرات معرفی کرد چرا که میدانست بخشی از جامعه ایران با نگرش لیبرالها مشکل دارند و از هر فردی که در مقابل آنها حضور پیدا کند استقبال میکنند. احمدینژاد فرد باهوشی است و بهخوبی میداند در چه زمانی باید تغییر شخصیت دهد. چنانکه پس از مدتی که رای طبقه مذهبی را کسب کرد، نوبت به گسترش دامنه حامیانش رسید. در این هنگامه بهتدریج تغییراتی در پوشش و گویش خود ایجاد کرد و به مردمی توجه کرد که مشکل معیشتی داشتند. شعارهای اقتصادی او در اذهان هست و چنان با اعتمادبهنفس به بیان آنها میپرداخت که محلی برای شک و گمان باقی نمیگذاشت.
مردی که معترض شد
احمدینژاد با پایان دوران ریاستجمهوریاش چهره دیگری از خود به نمایش گذاشت. چهره معترض به وضعیت کشور و فراموش کرد که خودش ۸ سال بر مسند مهمترین کرسی اجرایی آن نشسته بود. البته اعتراض اصلی او به بازداشت مشایی و بقایی بود که برخی آنها را تصمیمسازان اصلی حرکات احمدینژاد میدانند. برای احمدینژاد در این برهه دیگر حفظ آرامش و منافع ملی معنایی نداشت و درنقش اپوزیسیون به ایفای نقش پرداخت. رفتارهای او چنان بود که بسیاری در انتظار بازداشت او بودند چرا که مردم را در میدان ۷۲ نارمک جمع میکرد و اظهاراتی داشت که قابل تامل بود. رفتارش با رفتار قابل انتظار از شخصیتی که ۸ سال رئیسجمهور بود، تفاوت داشت.
مرد منتقد رئیسجمهور بعدی
احمدینژاد در دوران ریاستجمهوری روحانی در نقش یک اپوزیسیون حضور یافت و سعی کرد خود را چهره معترض همراه مردم نشان دهد. در زمانهای که شعار برخی «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» شد، محمود احمدینژاد که خود را بهعنوان جریان سوم و بعضا معترض به وقایع مختلف ۹۶ و ۹۸ و برخی مسئولان کشوری نشان میداد، تلاش میکرد همچنان در کانون توجه باشد. در سال ۹۷ هم محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق کشورمان، در پیامی ویدئویی خواستار استعفای حسن روحانی و رئیسان قوه مقننه و قضائیه شد. وی که خود از سوی مخالفانش متهم است به ارائه آمارهای «خلاف واقع» در دوره ریاستجمهوریاش، گفتههای روحانی را که «انبارها خالی است، خزانه هم خالی است، دولت هم بدهکار است» «از اساس خلاف واقع» عنوان کرده است. احمدینژاد بدون اشاره به جزئیات گفته که هر دو دولت حسن روحانی، براساس «یکسری مبانی نادرست و طراحیشده شکل گرفت» و سکوت وی در این پنج سال بهدلیل «احترام به رای مردم» و اهمیت کشور بوده است.
ابهام در سکوت یک مرد
در حالیکه در سالهای اخیر رفتار احمدینژاد این گمانه را پدید آورده بود که او دیگر جایی در مجمع تشخیص ندارد، اما برخلاف آن عمل و او ابقا شد. مشاور سابق او میگوید:«حضور احمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام برایش بسیار حیاتی است. دسترسی احمدینژاد در سطح حاکمیت بسیار محدود شده و مدیران ارشد کشور و فعالان مدنی تمایلی به ارتباط گرفتن با او ندارند. بنابراین دسترسیهای خبری و اطلاعاتی احمدینژاد در سطح جامعه بسیار محدود است. حضور او در مجمع تشخیص باعث میشود در کمیسیونها شرکت کند و صاحبمنصبان را ببیند و بولتنها به دستش برسد و حضورش به همین دلیل برای خودش امر حیاتی است.» عبدالرضا داوری تصریح کرد: «احمدینژاد در سالهای اخیر تلاش میکرد تا چهره اپوزیسیوننما از خود به نمایش بگذرد، اما با انتصاب در مجمع خلع سلاح شد. حکمت انتصاب احمدینژاد این بود که نشان داد او کارمند جمهوری اسلامی است و نمیتواند در موقعیت اپوزیسیون نظام وزن داشته باشد. بنابراین احمدینژاد نقش اپوزیسیون را کاملا از دست داد.» احمدینژاد به یکباره سکوت کرد؛ سکوتی که مورد انتظار نبود. این سکوت آنقدر نمایان بود که برخی سایتها نوشتند: «آنچه که از محمود احمدینژاد بیرون از قدرت به یاد داریم، چهرهای به اصطلاح منتقد و مثلا همراهی بوده که داعیه حمایت از مطالبات مردم را دارد. در تمام سالهای اخیر چه در مواقع خاص مثل انتخابات و چه در روزهای عادی تصاویری از او در رسانههای نزدیک به رئیس دولت بهار منتشر میشد که او را در قامت فریادرس مردم نشان میداد. بانویی که تقاضای استمداد دارد و در کوچه و پسکوچههای نارمک به خانه احمدینژاد رسیده، جوانی که جایی جز منزل احمدینژاد برای رفع نیازهایش پیدا نکرده، اینها البته در کنار سفرهای بیتوقف او برای دیدار با مردمی است که او را مخترع سفرهای استانی میشناسند.» این سکوت چنان بود که نامهنیوز نوشت:«چه شد که احمدینژاد راوی اعتراضات و بهزعم برخی از افراد اپوزیسیون بخشی از حاکمیت، امروز سکوت کرده و به عنوان عضو دوباره مجمع تشخیص در این حوادث خاموش نشسته است.»
سکوت پرمعنای احمدینژاد
بیتردید سکوت احمدینژاد بیدلیل نیست چرا که او همواره نشان داده هر لحظه باید درانتظار یک چالش یا حرکت از سوی او بود. سکوت او برای آزادی مشایی و بقایی است؟ یا حتی راهی برای ورود از جاده جدید به سیاست. هر آنچه باشد باید این سکوت را جدی گرفت.