یادداشت سردبیر؛
تصمیمهای خلق الساعه مدیریتی در چادرملو اردکان/ انتخاب نصرتی با کدام معیاری؟!
باشگاه چادرملو اردکان تفکرات خود را برای حضور در رقابت های لیگ یک حرفه ای کند.
نادر دارستانی؛ حکایت تیمهایی که تازه وارد عرصه ورزشی شده و یک شبه میخواهند ره صد ساله بروند، موضوع تازهای نیست که بخواهیم در مورد آن صحبت کنیم چرا که تجربه نشان داده؛ این گونه باشگاهها با همان شتابی که قصد تیمداری و مدیریت ورزشی دارند با همان سرعت نیز بعد از چند فصل، از ادامه حضور در رقابتها منصرف میشوند که بعنوان نمونه میتوان به استیل آذین، بادران، شیرین فراز و... اشاره نمود.
از نشانههای اینگونه مدیریتها، تصمیمهای خلق الساعهای است که هر لحظه در این تیمها گرفته میشود؛ تصمیمهایی که احساسی و بعضا در برخی مواقع منافع افراد بر منافع باشگاه اولویت دارد و با افزایش اینگونه تصمیمها که معمولا روز به روز هم بیشتر و بیشتر میشود، مدیران ارشد و حامیان مالی، دیگر انگیزهای برای ادامه و صرف هزینههای سنگین پیدا نمیکنند و رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند.
و اما هدف از نوشتار این مطلب این است که در این فصل از رقابتهای لیگ دسته اول فوتبال کشور شاهد حضور باشگاه متمول چادرملو اردکان هستیم که با خرید امتیاز قشقایی شیراز وارد عرصه این رقابتها شده است؛ تیمی که سعید اخباری را روی نیمکت خود دارد و از بد حادثه و یکی از همان تصمیمهای اشتباه، انتخاب سرمربی قبل از معرفی مدیرعامل بوده است و این شاید اولین اشتباه مدیریتی این تیم باشد که ناخواسته و شاید هم خواسته، تصمیمی اشتباه گرفته است تا این دیوار بنا گذاشته شده، تا ثریا کج برود.
با حضور علی عطایی بعنوان مدیرعامل و از آن جایی که او هیچ نقشی در انتخاب سعید اخباری برای نشستن روی نیمکت چادر ملو نداشت، زمزمههای پنهان اختلاف او با سرمربی جسته و گریخته شنیده میشد که شاید یکی از دلایل عدم نتیجهگیری این تیم تا پایان هفته دوازدهم بود که با 11 امتیاز در رده دوزادهم جدول قرار داشته باشد که شاید بخشی از عدم نتیجهگیری نشات گرفته از همین اختلافهای زیرپوستی باشد که وجود دارد.
عطایی که سابقه مدیریت در باشگاه پرسپولیس را هم در کارنامه خود دارد، کودتای نرمی را برعلیه سرمربی آغاز کرده و با انتخاب محمد نصرتی بعنوان مدیرفنی اولین زنگ خطر را برای کنار رفتن سعید اخباری بصدا در آورده است؛ البته او سعی دارد با سیاست و بدون اینکه بخواهد هزینهای را متحمل بشود این اتفاق را رقم بزند، چرا که برکناری سعید اخباری از روی نیمکت این تیم با توجه به قرار دو سالهای که دارد هزینهای چند میلیاردی روی دوش آنها میگذارد در حالی که اگر سرمربی حال حاضر استعفا بدهد رقم پرداختی به حداقل خواهد رسید.
حال سوال این است اگر هدف کمک به نیمکت این تیم است، انتخاب محمد نصرتی بعنوان مدیرفنی بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ مدیرفنی بایستی یک فرد با تجربه در عرصه مربیگری فوتبال باشد تا بتواند کمک حال مربی باشد، در حالی که تجربه نشان داده است مربیانی که جوان بوده و در کورس حضور بر روی نیمکت تیمها می باشند، وقتی بعنوان مدیرفنی انتخاب میشوند، یعنی پوست خربزه گذاشتن در زیرپای مربیانی که روی نیمکت هستند و بعد از چند صباحی شاهد اخراج و یا استعفاء سرمربیان هستیم چرا که عرصه را آن قدر بر آنها تنگ میکنند که چارهای جز استعفا ندارند و در نهایت نیز اگر قصد جدایی نداشته باشند با حکم اخراج روبرو میشوند تا مدیرفنی مورد نظر روی نیمکت بنشیند.
سوال دیگری که مطرح میباشد این است؛ اگر اعتقادی به سعید اخباری وجود ندارد، به موضوع حرفهای نگاه کرده و حق و حقوق او را بدهید و هر کسی را که دوست دارید و با معیارهای شما هماهنگ است را روی نیمکت بگذارید؛ منافع باشگاه در عدم پرداخت مطالبات نیست، و این تفکر نه حرفهای است و نه اخلاقی بلکه منافع باشگاه در کسب نتایج مناسب است و باید تصمیم درست و منطقی گرفته شود.
جان کلام این که؛ مدیرعامل، سرمربی و دیگر ارکان باشگاه چادرملو اردکان و یا هر باشگاه دیگری که نگاه حرفهای داشته باشند، دوست دارند بهترین نتایج گرفته شود اما ممکن است سلیقهها با یکدیگر متفاوت باشد ولی نباید منافع باشگاه اسیر تفکرات شخصی افراد بشود.