بازگشت قاتل به صحنه جرم/ دوستم را با شیرینیهای آلوده بیهوش کردم/جدال سهروزه با مرگ
فقط به علت حسادتهای زنانه و طمع ورزی دست به چنین عمل وحشتناکی زدم در حالی که هیچگاه به فرجام این سرقت شوم فکر نمیکردم، ولی باز هم خوشحالم که دوستم...
اینها بخشی از اظهارات زن ۳۴ سالهای است که پس از دستبرد ۴ میلیارد تومانی به طلاهای دوستش، پیکر بی هوش و نیمه جان او را با همدستی شوهرش در اطراف پایانه مسافربری مشهد رها کرده بودند.
این زن جوان که با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد و پس از چند روز رصدهای اطلاعاتی در چنگ قانون گرفتار شد درباره این ماجرای تکاندهنده به افسر پروندهاش گفت: حدود ۷ سال پیش با زنی، آشنا شدم که اوضاع مالی خوبی داشت، معاشرت و رفت و آمدهای من با آن زن جوان درحالی ادامه یافت که شوهر من در نانوایی کار میکرد و درآمد زیادی نداشت.
هربار که به زیورآلات و طلاهای آن زن نگاه میکردم حس حسادت همه وجودم را فرا میگرفت. طمع پول و ثروت افکارم را به هم ریخته بود و مدام آرزو میکردم که روزی من هم چنین زر و زیوری داشته باشم. خلاصه این حسادتها موجب شد تا نقشه شومی طراحی کنم! مدتی بود که دستبرد به طلاهای دوستم را در ذهن داشتم و بالاخره ماجرا را با شوهرم در میان گذاشتم چرا که آن زن اعتماد زیادی به ما داشت و ما میتوانستیم به راحتی نقشه سرقت را اجرا کنیم.
این بود که هشتم آبان یک جعبه شیرینی خریدیم و به همراه شوهرم سوار بر پراید به طرف واحد آپارتمانی او رفتیم. در بین راه شیرینیها را به مواد بیهوشی آغشته کردم و چند تا را نشان گذاشتم که در صورت ضرورت خودم و همسرم استفاده کنیم. وقتی به آنجا رسیدیم دوستم با خوشرویی از ما پذیرایی کرد و با اشتیاق شیرینیها را خورد.
زمانی که دریافتیم او بیهوش شده است همه طلاها و زیورآلات او را به همراه دو دستگاه تلفن همراه برداشتیم و سپس پیکر نیمهجان او را که هنوز نفس میکشید، داخل پراید گذاشتیم و به طرف خیابانهای شهر به راه افتادیم. جایی پیدا نمیکردیم که از شر او راحت شویم از سوی دیگر هم میترسیدیم که به هوش بیاید و همه چیز لو برود.
این بود که در یک مکان خلوت در اطراف پایانه امام رضا (ع) شوهرم خودرو را متوقف کرد و پیکر او را در حاشیه خیابان رها کردیم و سپس با جمعآوری لوازم شخصی راهی تهران شدیم.
در آنجا خانهای را اجاره کردیم تا برای همیشه و با فروش طلاهای سرقتی که چندین میلیارد تومان میارزید در رفاه و آسایش زندگی کنیم، اما مدتی بعد وقتی فهمیدیم که کسی متوجه ماجرای سرقت نشده است برای انتقال بقیه لوازم زندگی به مشهد آمدیم که ناگهان در محاصره کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد قرار گرفتیم و دستگیر شدیم.
اینجا بود که فهمیدم شهروندان پیکر نیمهجان دوستم را در حالی به بیمارستان امام رضا (ع) منتقل کردهاند که او نفسهای آخر زندگیاش را میکشید و ۳ روز در حالت اغما با مرگ دست و پنجه کرده است! حالا هم بسیار پشیمانم که به علت حسادتهای زنانه و طمع ورزی دست به چنین کار وحشتناکی زدم، اما خوشحالم که دوستم پس از ۳ روز جدال با مرگ، نجات یافت وگرنه امروز باید به جرم قتل محاکمه میشدم.
فرمانده انتظامی مشهد در پی وقوع این حادثه هولناک به شهروندان توصیه کرد: طلا و جواهرات را در معرض دید افراد قرار ندهند و از نگهداری سکه یا وجوه ارزی مانند دلار در منزل خودداری کنند.
سرهنگ احمد نگهبان توصیه کرد: در معاشرتهای خانوادگی با افراد به روحیات طرف مقابل و رفتارهای حسادت آمیز توجه زیادی داشته باشید و از رفت و آمد با افراد طماع و حسود بپرهیزید.