پایان دوستی خیابانی با دختر نوجوان با اتهام تعرض
پسر جوان میگوید برای سرگرمی با دختری دوست شد اما حالا متهم به تعرض شده است.
شاهین پسر جوانی است که به اتهام رابطه با دختری نوجوان بازداشت شده است. شاهین که کارگر یک نانوایی است. از زندگی شخصی و چرایی بازداشت میگوید.
*سن و سال تو برای اتهامی که داری خیلی کم است. توضیح بده چه اتفاقی افتاد؟
من در یک نانوایی کار میکنم. دو سال است آنجا مشغول به کار هستم. مدتی بود دختری به اسم زیبا را زیر نظر داشتم. او هم از من بدش نمیآمد. هر روز ظهر که از مدرسه برمیگشت یک جوری من را نگاه میکرد. خلاصه اینکه یک روز شماره تلفن نانوایی را به او دادم و زیبا هم زنگ زد. اینطوری ارتباط ما شروع شد.
*یعنی قبل از این پرونده با زیبا دوست بودی؟
بله ما با هم ارتباط داشتیم. با هم بیرون میرفتیم.
*پس چرا به او تعرض کردی؟
من به او تعرض نکردم. حتی پزشکی قانونی هم این را تایید نکرده است. پدر زیبا از من شکایت کرده. دلیلی هم ندارد.
*اما شما را در یک باغ دستگیر کردهاند.
بله درست است. ما رفتیم باغ کمی خوشگذرانی کنیم. آدمهای دیگری هم در باغ بودند. پدر زیبا متوجه شده بود و با ماموران آمد. بعد هم مدعی شد من به دخترش تجاوز کردهام.
*خود زیبا ادعای دیگری دارد.
دروغ میگوید، من کاری نکردم.
*خانوادهات خبر دارند چه اتفاقی افتاده است؟
مادر و دو خواهر دارم. بزرگ خانواده من هستم. من و مادرم کار میکنیم و خرجی میدهیم. از وقتی من را گرفتهاند خواهران و مادرم شرایط خوبی ندارند چون مادرم هم دنبال کارهایم است و اصلاً نمیتواند سرکار برود. واقعاً شرمنده آنها هستم.
*تو عاشق زیبا شده بودی؟
نه. عشقی در کار نبود. کدام عشق؟ اصلاً زیبا خودش به تلفن نانوایی زنگ زد. من فقط میخواستم کمی سرگرم شوم.
*فکر میکنی بتوانی رضایت زیبا و پدرش را بگیری؟
زیبا که شکایت نکرده، پدرش شاکی است. مادرم دارد تلاش میکند رضایت بگیرد.