//
کد خبر: 393364

برادر غیرتی دستش به خون آغشته شد!

راز قتل مرد جوانی که جسدش با طنابی به دور گردن کنار خیابان پیدا شده بود با دستگیری یک خواهر و برادر فاش شد.

ساعت 1:45 بامداد 31 تیر سال قبل، راننده یک خودروی عبوری در تماس با پلیس گفت: سوار بر خودروام در حال عبور بودم که ناگهان یک خودروی تیبا را دیدم که مرد جوانی خود را از آن بیرون انداخت اما چون پاهایش بسته بود و طنابی هم دور گردنش انداخته بودند وضعیت عجیبی داشت. راننده خودروی تیبا وقتی متوجه افتادن وی شد بلافاصله با دنده عقب حرکت کرد که در خودرواش با درختی که کنار خیابان بود برخورد کرد.

راننده از خودرو پیاده شد تا مرد جوان را به داخل خودرو برگرداند، اما موفق نشد و از آنجایی که رهگذران متوجه آنها شدند، سوار بر خودرواش شد و فرار کرد.بدنبال این تماس، مأموران کلانتری 160 خزانه و اورژانس راهی محل شدند، اما زمانی که رسیدند مرد جوان بر اثر خفگی جان خود را از دست داده بود. مرگ مرد جوان به بازپرس محمدرضا صاحب جمعی اعلام شد و دقایقی بعد نیز تیم جنایی راهی محل شدند. جسد متعلق به مردی حدوداً 30 ساله و بدون مدرک هویتی بود.

سرنخی از متهم

جسد به دستور بازپرس جنایی برای شناسایی هویت و تحقیقات تکمیلی به پزشکی قانونی منتقل شد. از سویی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه پرداختند. باتوجه به تاریکی هوا، دوربین‌ها بخوبی شماره پلاک خودرو را نگرفته بودند و به همین دلیل تنها چند شماره از پلاک به‌دست آمد. کارآگاهان جنایی با کنار هم قرار دادن اعداد در نهایت موفق شدند شماره پلاک خودروی تیبا را شناسایی و صاحب آن را بازداشت کنند.

فرار دختر جوان

اکبر، صاحب خودروی تیبا ابتدا منکر اطلاع از ماجرا بود و در تحقیقات عنوان کرد: ما ساکن استان قزوین هستیم قبل از عید، خواهرم ناپدید شد. به پلیس هم اطلاع دادم اما خبری نشد تا اینکه چند روز قبل مرد جوانی با من تماس گرفت و مدعی شد خواهرم نزد او است. بعد هم گفت خواهرم را به ترمینال جنوب تهران می‌برد و از من خواست به آنجا بروم و خواهرم را تحویل بگیرم. بعد از این تماس راهی ترمینال جنوب شدم، اما از خواهرم خبری نبود. ناگهان متوجه درگیری داخل ترمینال شده و وقتی به طرف جمعیت رفتم مرد جوانی را دیدم که توسط مردم دستگیر شده و خواهرم نیز در چند قدمی او بود. خواهرم گفت مرد جوان قصد سرقت طلاهای او را داشته که با کمک مردم، بازداشت شد. با کلانتری تماس گرفته و وی را به کلانتری منتقل کردیم و خواهرم ماجرای سرقت النگوهایش را گفت اما از آنجایی که سرقتی صورت نگرفته بود و خواهرم نیز رضایت داد او آزاد شد. من و خواهرم نیز به خانه یکی از اقوام در ورامین رفتیم.

به دستور بازپرس جنایی خواهر اکبر نیز تحت بازجویی قرار گرفت وی درباره ماجرای ناپدید شدنش گفت: قبل از عید در فضای مجازی با مردی به نام محمود آشنا شدم، بعد از چند وقت قرار شد از نزدیک همدیگر را ببینیم اما او مرا به یک تعمیرگاه برد و مورد آزار و اذیت قرار داد.

بعد سه ماه در خانه‌اش زندانی بودم. او مرا کتک می‌زد و هر وقت از خانه بیرون می‌رفت در را قفل می‌کرد. بعد از سه ماه هم خودش با برادرم تماس گرفت و خواست مرا برگرداند. وقتی مرا به ترمینال جنوب برد می‌خواست طلاهایم را از دستم دربیاورد که شروع به داد و فریاد کردم و مردم دستگیرش کردند.در ادامه بررسی‌ها و در حالی که این خواهر و برادر خود را از سرنوشت محمود بی‌خبر نشان می‌دادند کارآگاهان در بازرسی از خودروی تیبای اکبر متوجه آسیب شدیدی به در خودرو شدند. با کنار هم قرار دادن مدارک پلیسی، احتمال وقوع قتل از سوی اکبر قوت گرفت و بار دیگر او را تحت بازجویی قرار دادند که این بار لب به اعتراف گشود: وقتی از کلانتری بیرون آمدیم به زور محمود را سوار بر خودروام کردم و دست و پایش را بستم. قصدم کشتن نبود می‌خواستم تنبیهش کنم .اما ناگهان محمود موفق شد دست‌هایش را باز کند و در خودرو را باز کرد که فرار کند من طنابی دور گردنش انداختم تا او را به داخل بکشم. اما وقتی خودش را بیرون انداخت به ناچار طناب را رها کردم بعد دنده عقب رفتم تا او را دوباره سوار کنم که مردم متوجه شدند و فرار کردم.

به‌دنبال اعتراف مرد جوان، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران، خواهر و برادر در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.