چاقوکشی وسط خیابان به خاطر نگاه چپ به دوست دختر
ساسان را به جرم ضرب و جرح بازداشت کردهاند. او ۹ سال قبل نیز به همین جرم بازداشت شد و مدتی در زندان ماند تا بتواند دیه بدهد و بیرون بیاید.
ساسان که جای جراحتهای زیادی بر تن دارد از زندگیاش میگوید:
*چند سال باید در زندان بمانی؟
فعلاً نمیدانم، برای تعیین وکیل به دادگاه آمدهام. هنوز محاکمه نشدهام.
*چرا درگیر شدی؟
به دوستدخترم چپ نگاه کرد، دعوا کردیم.
*نگاه چپ جرم است یا خلاف است؟
به هر حال من خوشم نیامد.
*پس دلیل خاصی برای دعوا نداشتی و در واقع بیدلیل دست به چاقو شدی.
پیش آمد.
*میدانی چه آسیبهایی به پسر جوان وارد شده است؟
یک انگشتش قطع شده، اصلاً به خاطر همین من را گرفتهاند. همه انگشت هم نیست، یک بند انگشت است.
*نظریه پزشکی قانونی میگوید علاوه بر قطع یک بند انگشت ضرباتی هم به صورت و سینهاش وارد شده است.
در دعوا پیش میآید.
*سابقه داری و در سابقهات چندین فقره درگیری ذکر شده، چرا اینقدر دعوا میکنی؟
اعصابم ضعیف است.
*مگر هر کسی اعصابش ضعیف است باید دیگران را بزند؟
زیادی شلوغش کردهاند. من خیلی هم دعوایی نیستم. دو سه بار با شوهرخواهر و یک بار هم با پسر عمویم و یک بار هم با بچهمحلمان درگیر شدم.
*۹ سال قبل زندانی شدی و تا همین چند سال پیش هم چون نتوانسته بودی دیه بدهی در زندان بودی.
بچهمحلمان را زده بودم. سه ماه در بیمارستان بستری بود؛ عصب دستش قطع شده بود، برای همین دیه میخواستند که من هم نداشتم بدهم.
*چطور پول دیه را دادی؟
پدرم داد. پاداش بازنشستگیاش را گرفت و داد و من هم آزاد شدم.
*یعنی پدرت یک عمر کار کرد بعد همه را برای تو داد؟ شرمنده او نشدی؟
خب پدرم است دیگر، پس چه کسی باید کمک میکرد؟
*واقعاً فکر میکنی وظیفهاش بود؟
نه وظیفهاش که نبود ولی من عصبی هستم دیگر.
*مدعی هستی عصبیای، برای این مشکل دکتر رفتهای؟
از وقتی بچه بودم مادرم من را دکتر میبرد. میگفتند بیشفعالی داری. دارو میدادند اما باز هم خوب نشدم.
*چقدر سواد داری؟
من تا کلاس ۷ خواندم درسم را رها کردم، نتوانستم ادامه بدهم.
*از خانوادهات کسی هست که بتواند کمکت کند یا رضایت بگیرد؟
پدر و مادرم دنبال کارم هستند. آنها خیلی من را دوست دارند، نمیدانم چقدر باید در زندان باشم اما اگر از زندان بیرون بیایم خودم را درمان میکنم تا دوباره دردسر درست نکنم.