زنم یک بازیگر تمام عیار بود/ فکرش هم نمیکردم سرنوشتم این باشد
رفتار قبل و بعد از ازدواج او زمین تا آسمان با همدیگر متفاوت بود.
وقتی دیدمش حس کردم سالهاست میشناسمش و خیلی زودتر از ان چیزی که فکرش را می کردم دل بهش باختم طوری که یک لحظه از مقابل چشمانم دور نمی شد و حس می کردم در آسمانها هستم و عشق زندگیم را پیدا کرده ام.
برای همین خیلی زودتر از آن چه که فکرش را بکنید پای سفره عقد نشستیم تا زندگی شمترک را آغاز کنیم و مال یکدیگر باشیم و روزهای خوبی را در کنار هم سپری کنیم و این آروزی من بود که در نهایت محقق شد و من و او زندگی مشترک را آغاز کردیم.
اما راستش حالا که به گذشته نگاه میکنم میبینم رفتار همسرم به محض اینکه به صورت رسمی ازدواج کردیم شروع به تغییر کرد.
او از همان فردای عروسی شروع به تحت کنترل گرفتن تمام ابعاد زندگی من گرفت. او به راحتی دروغ میگفت و برای رسیدن به هدفش از هیچ رفتاری دریغ نمیکرد. ما پیش از ازدواج زمان کمی را با هم گذرانده بودیم اما او در این زمان یک دختر مهربان، دلسوز، شیرین ومتین به نظر میرسید.
زندگی مشترک ما تنها 10 ماه دوام آورد و من از این اشتباه این درس را گرفتم که انسانها میتوانند در زمان کم نقش بازی کنند و به جای نشان دادن واقعیت شخصیتشان، فقط آن چیزی را به شما نشان دهند که دوست دارید ببینید.
امیدوارم بتوانم دوباره به آرامش برسم و مسیر آینده ام را مشخص کنم اگرچه از نظر روحی اسیب دیده ام و برای بازگشت به دوران قبل نیاز به گذشت زمان دارم ولی چاره ای نیست و باید با او کنار بیایم.