کوچ نخبگان علمی؛ فریاد رسی هست؟
حجت اله اکبرآبادی؛ آمارها بسیار نگران کننده است؛ از مهاجرت نخبگان علمی بگیرید تا یک میلیون ظرفیت صندلی خالی دانشگاههای کشور! این در حالی است که در دهه شصت جوانان برای راهیابی به دانشگاهها سر و دست می شکستند و خیل عظیمی از آنان نیز به دلیل محدودیت ظرفیت، پشت دیوار بلند کنکور می ماندند.
اما براستی بعد از گذشت ۴ دهه چه اتفاقی افتاده که ذوق و شوق تحصیل در بین جوانان ما کاهش یافته و از همه بدتر اینکه ورای انگیزههای گرفتن بورسیه و عوامل تکنیکی تحصیل در خارج بعنوان پیشران مهاجرت، عوامل رانشی (سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) دست برتر را در سوق نخبگان به مهاجرت ایفا می کنند؟ ورای تغییر رویکرد جوانان از تحصیل به کار و آموختن مهارتهای کاری و شغلی، باید به مسئولان خرده گرفت و از آنان پرسید با وجود هشدار کارشناسان در طول سالیان گذشته، چرا نسبت به این مسئله مهم بی توجه بودهاند؟
طبق اظهارات اخیر سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس، مسئولان گوش شنوایی در جهت توجه به جوانان و جلوگیری از کوچ نخبههای علمی ندارند! میترسیم مسئولان زمانی به خود بیایند که نتوان کار خاصی انجام داد و کشور با یک خلاء بزرگ در زمینه کمبود متخصصان صاحب علم و تجربه کاری مواجه شود.
به گفته قائم مقام بنیاد ملی نخبگان ۳۷ درصد از رتبههای برتر کنکور در حین یا پایان تحصیلات راه مهاجرت را در پیش میگیرند. سرمایههایی که میلیاردها تومان هزینه تحصیل شان شده و چون در فردای فارغ التحصیلی راهی به بازار کار ندارند مجبور می شوند جهت کسب درآمد روی به کاری غیر از تخصصشان آورده و یا در مشاغل کاذب مشغول شوند، موضوعی که باعث سرخوردگی قشر تحصیلکرده شده و چون آینده ای را برای خود متصور نیستند به امید زندگی بهتر و برخورداری از شرایط مادی مناسب، راه مهاجرت را در پیش میگیرند.
طبیعی است دیگر کشورها تور خود را برای جذب نخبگان علمی ایران پهن میکنند تا با فراهم آوردن تسهیلات لازم، مفت و مجانی نخبهها را جذب کنند. یقینا این مسئله باید به فوریت واکاوی شده تا جلوی ضرر بیشتر گرفته شود.با علم بر چرایی کوچ نخبگان علمی، باید با اقدامات ایجابی لازم نه صرفا سلبی که تاکنون جوابگو نبوده، زمینههای ماندگاری جوانان نخبه در جهت خدمت به کشور فراهم شود. برخورداری از شغل و مسکن مناسب و تامین زیر ساختهای لازم حداقل خواستههایی است که باید بدان توجه شود.
گردش نخبگان در نظام مدیریتی کشور مسئله مهم دیگری است که غفلت از آن خسران شدیدی به همراه دارد. فعلیت یافتن این مسئله بر می گردد به بها و ارزش قائل شدن به تخصص افراد و حاکم کردن نظام شایسته سالاری در نظام اداری ایران. متاسفانه این مهم طی این سالها به درستی مورد توجه قرار نگرفته تا با پشت پا خوردن به شاخصههای مدیریتی، بسیاری از نخبگان علمی کشور خارج از دایره مدیریتی قرار گرفته و ناخواسته و یا از سر اجبار به سوی مهاجرت هل داده شوند.
جدا از ضربات روحی و معنوی این مسئله،کوچ هر ایرانی به قیمت خروج ۱۲۰ هزار دلار از چرخه اقتصادی کشور تمام می شود.صرفنظر از این ضرر مادی،خسران اصلی بر می گردد به کوچک شدن سرمایه نخبگانی کشور. به ویژه که دامنه این روند به گونهای است که در سالهای آینده علاوه بر گروههای خاص (پزشکان، پرستاران و مهندسان) متاثر از عوامل اقتصادی و اجتماعی، میتواند به چالشها در زمینه نیروی کار دامن بزند.
طبق تازهترین خبرها از جامعه پزشکی، تمایل متخصصان برای مهاجرت از پزشکان عمومی پیشی گرفته است. این در حالی است که میزان خروجی پزشکان بعد از دوره کرونا و محدودیتهای سفر، دو برابر شده است. ضرورت توجه به این مهم از آنجاست که چندی پیش جامعه نظام پزشکی کشور با اشاره به روند افزایش مهاجرت پزشکان هشدار داد؛ با ادامه روند مهاجرت با کمبود پزشک متخصص در آیندهای نه چندان دور مواجه خواهیم شد.
با این تفاسیر باید به مسئولان متذکر شد آیا زمان جدی گرفتن موضوع مهاجرت نخبگان فرا نرسیده است؟! و آیا نباید با تامین شرایط لازم، جلوی مهاجرت نخبگان را در جهت تامین منافع ملی کشور گرفت؟