//
کد خبر: 415109

حکایت طنز

حکایت طنز و جالب ملا نصر‌الدین و حکم حاکم مردان ترسو

با حکایتی جالب و شنیدنی از ملانصرالدین همراه ما باشید.

ملا نزد حاکم رفت و گفت: حکمی بنویس که من از هر کسی که از زن خود بترسد یک مرغ بگیرم. حاکم که به شوخی ملا عادت داشت دستور داد حکم را نوشته و به دست ملا دادند.

ملا چند روزی سفر کرده و نزدیک به صد مرغ همراه آورد. او در بدو ورود به شهر به خانه حاکم رفت.

حاکم که او را با آن همه مرغ دید تعجب کرده پرسید: ملا این همه مرغ را به وسیله آن حکم به دست آورده‌ای؟


ملا گفت: حوصله‌ام سر رفت اگر نه به عدد تمام مردان قلمرو حکومت شما مرغ تهیه می‌کردم. حالا خدمت شما رسیدم که عرض کنم در فلان شهر کنیز بسیار زیبایی دارای آواز خوب که برای هم‌خوابی حاکم خیلی مناسب بود دیدم.

حاکم دست به بینی خود گذاشت و گفت: ملا مواظب باش خانمم از پشت درب گوش می‌دهد.

ملا گفت: چون کار دارم خواهش دارم دستور بدهید یکی مرغ به مرغ‌های من اضافه کنند تا مرخص شوم.

حاکم فهمید ملا قصد داشته که خود او را امتحان کند. به او آفرین گفت و امر کرد یک مرغ دیگر به او بدهند. ملا هم خوشحال شده راه بازار را پیش گرفت و مرغ‌ها را فروخت و به خانه رفت.