لباس زنان در صدر اسلام
شبهاتی که پیرامون امر پوشش و قوانین حجاب در این یادداشت بررسی می شود.
یکی از شبهاتی که پیرامون امر پوشش و قوانین حجاب همیشه مطرح است؛ نابسمانی اوضاع لباس و پوشش عصر نزول قرآن در عربستان است. گاهی پیرامون این امر که اصلا در آن زمان اعراب از لباس مناسب بهره می بردند و یا برهنگی رایج بوده است نکاتی شنیده میشود و گاهی میشنویم که در اسلام به دلیل عدم امکانات نساجی و بافندگی در محیط عربستان امکان رعایت پوشش شرعی نبوده است و فقط زنان پیغمبر به منظور حفظ حریم پیامبر خاتم ملزم به حجاب شده اند. شبههی دیگری که میشنویم این است که اصلا در احکام شریعت اسلام، حکم حجاب وجود نداشته است و یا این الزام برای همه نبوده است و پس از فتح ایران در زمان خلیفهی دوم پوشش زنان ایرانی توسط خلفا پسندیده و الزامی شده است.
باتوجه به شبهات بیان شده بد نیست نگاهی به وضع پوشش زنان در صدر اسلام و زمان نزول قرآن داشته باشیم. پژوهش جامعه شناسانه پیرامون پوشش زنان در فرهنگ عربستان قبل از نزول قرآن بسیار مختصر است. درحالی که با مطالعهی احادیث و روایات و منابع مکتوب و منقول از ادبا و شاعران(شاعری در آن دوره بسیار ارزشمند بوده است) همان دوران تنوع پوششی را به خواننده منتقل مینماید. به صورت کلی میتوان از دادههای به دست آمده، دستهبندی لباس شهرت، لباس ستمگران و بزرگان، لباس عابدان و زاهدان، لباس ساده و ارزان طبقهی متوسط و لباس کهنه و وصلهدار بردگان را مشاهده نمود.
نام های متنوع پوشش زنان در دورهی جاهلی، فراوانی لباس و پارچه و تنوع سبک پوشش را در کنار طبقه بندی پیچیدهی اجتماعی که تعیین کننده ی پوشش زنان بوده است نشان میدهد. زنان دوره ی جاهلی لباس های متنوعی برای پوشش از کرک و پوست و چرم داشتند اما بیشترین استفادهی طبقه اشراف ابریشم بوده است. از خاصترین پوشش زنان به برنس میتوان اشاره داشت که ترکیب پرنیان نازک و حریر ستبر و از جنس ابریشم بوده است. عناوینی مثل بسک، قرقر، جرز، زنبر، جبه، ردا، ذیل و معصفر و... را با کاربردهای متنوعی میتوان در اثار مکتوب و منقول به جای مانده مشاهده کرد.
نکتهی جالبی که در پوشش زنان عرب رایج بوده است، بلند بودن پشت ردای ایشان است که اثر پای زنان را پاک کند. از سوی دیگر به کار بردن زیاد پارچه در لباس ایشان موجب نمایش طبقه و سطح رفاه اجتماعی بیشتر ایشان محسوب میشده است. از سوی دیگر علاوه بر پوشش بدن، زنان عرب بسیار رایج بوده است که در عموم و بازار از انواع برقع استفاده کنند که گاهی تا بالاتنهی ایشان را میپوشانده است. البته دقیق نمیتوان مشخص نمود که ظاهر هر لباس دقیقا چگونه است ولی مثلا مجول لباسی بوده است که دختران نابالغ استفاده میکرده اند و قنبع نیز مقنعهی این دختران بوده است.
طبق آنچه ذکر شد نه تنها جامعهی عرب جاهلی مطابق آنچه فکر میکنیم از مصنوعات در حوزهی پارچه و لباس محروم نبوده است؛ بلکه دچار تفاخر ویژه و تجملگرایی در این حوزه نیز بودهاند. اشراف عربستان وارد کننده و تجار قهار در حوزه منسوجات محسوب می شدند و از کشورهایی مثل ایران و چین و یمن پوشاک وارد می نموده اند. پس نمیتوان عرب عصر نزول را برهنه و در حوزهی لباس فقیر دانست که با مواجهی فرهنگی با ایران از حکم حجاب بهره مند شده باشد. هرچند نمی توان تاثیر تشکیل دولت اسلامی در ایران بر فرهنگ عربستان را نیز نادیده گرفت.