//
کد خبر: 434095

با شوهرم علی‌رغم اینکه همدیگر را دوست داریم اما حرفی برای گفتن نداریم/حوصله‌ام در خانه سر می‌رود

در این مقاله قصد داریم این موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم و به شما راهکارهایی ارائه دهیم که بتوانید این مساله را مدیریت کنید.

یکی از مشکلات بسیار رایج گلایه‌های عمده بین زوج‌ها این است که حس می‌کنند در رابطه حوصله‌شان سر می‌رود و حرفی برای گفتن ندارند. چرا چنین مشکلی در یک رابطه به وجود می‌آید؟ آیا صحبت نکردن اصلا مشکل به حساب می‌آید؟ چطور می‌توان این موضوع را حل کرد؟ آیا راهکاری برای پیشگیری از این موضوع وجود دارد؟ در این مقاله قصد داریم این موضوع را از ابعاد مختلف بررسی کنیم و به شما راهکارهایی ارائه دهیم که بتوانید این مساله را مدیریت کنید.

مشکلی بینتان وجود دارد؟

اگر خواننده مقالات ما باشید متوجه شدید که در اکثر مشکلات زوجین توصیه اولمان این است که اگر مشکلی بینتان وجود دارد باید آن را ریشه یابی و حل کنید! تا زمانی که مشکلات بین شما حل نشده باقی مانده است، به یکدیگر اعتماد ندارید، بینتان کدورت وجود دارد، دلتان شکسته است و کلی دغدغه‌های ریز و درشت بینتان جولان می‌دهد روزهای سرگرم کننده و جذابی نخواهید داشت. خود این مشکلات هر کدام می‌تواند به تنهایی یک رابطه را از بین ببرد چه برسد تلنبار شدن چندتا از آن‌ها. پس در درجه اول یک ارزیابی کلی و همه جانبه از رابطه‌تان داشته باشید.

زمان و مکان مناسب برای هم صحبتی وجود دارد؟

در چه شرایطی توقع دارید حرفی برای گفتن داشته باشید؟ در زمان و مکان مناسبی قرار دارید؟ مثلا انتظار دارید بعد از یک دعوای مفصل و بحث جنجالی حرفی برای گفتن داشته باشید؟ یا مثلا انتظار دارید بعد از یک روز کاری بسیار سخت و طاقت فرسا که منجر شده نتوانید روی پای خود بایستید گل بگویید و گل بشنوید؟ پس صحبت کردن نیاز به زمان و مکان مناسب دارد، قبل از هرچیز مطمئن باشید شرایطش فراهم است.

خودتان گوش شنوا دارید؟

قبل از اینکه توقع داشته باشید بتوانید با همسرتان گفتگو کنید مطمئن شوید خودتان شنونده خوبی برای او هستید. او مایل است با شما صحبت کند؟ قضاوتش نمی‌کنید؟ زبان طعنه و متلک ندارید؟ رازدارش هستید و برای او یک گوش شنوای امن دارید؟ اگر او عمدا نمی‌خواهد با شما صحبت کند دلیلش را ریشه‌یابی کرده‌اید؟ شنونده خوب بودن یک مهارت بسیار مهم است که نیاز به یادگیری دارد تا زمانی که خودتان نتوانید برای دیگران شنونده خوبی باشید دیگران هم نمی‌توانند این کار را برای شما بکنند پس توقعی که از او دارید ابتدا در خودتان ایجاد کنید.

اهداف مشترکی دارید؟

در مورد چه چیزی انتظار دارید با همسرتان صحبت کنید؟ شما چه اهداف مشترکی با یکدیگر دارید؟ چه نقاط مشترکی برای صحبت کردن دارید؟ آیا از علایق یکدیگر باخبرید و سعی کرده‌اید این علایق را به یکدیگر نزدیک کنید؟ قرار نیست به طور کلی همه تلاشتان را روی داشتن هدف مشترک با همسرتان متمرکز کنید و خودتان را فراموش کنید. به هیچ عنوان، سعی نکنید اهداف شخصی خود را کنار بگذارید یا وانمود کنید به اهداف همسرتان علاقمند هستید، این کار نه تنها منجر به داشتن حرف مشترک نمی‌شود بلکه شما را آزرده خاطر‌تر از گذشته نیز خواهد کرد. صحبت‌های فرناز از مراجعین ما را در این زمینه بخوانید:” رضا خیلی به کارش علاقه داشت یه وسواس عجیبی رو کارش داشت، هر وقت گله می کردم که چرا میایی خونه با من حرف نمیزنی میگفت خب مگه نمیبینی چقدر کار دارم، کارهای شرکت رو میاورد خونه، تا چندین ساعت مشغول اون ها می‌شد و با من حرفی نمی‌زد! منم برای اینکه بتونم حداقل شب ها یکی دو ساعت باهاش باشم با خودم گفتم منم تو کارهای شرکت کمکش کنم تا حداقل به این بهونه حرف بزنیم! یه سری کارهای نرم افزاری شرکت رو بهم داد انجام بدم منم شبا به بهونه اونا ازش سوال می پرسیدم اولش خوب بود ولی کم کم عصبی میشدم وقتی دلم میخواست براش از روزم بگم از اینکه دلم براش تنگ شده و … .ولی فکر کاراش بود”. این مثال را برای این بازگو کردیم که تاکید کنیم داشتن هدف مشترک به نقش بازی کردن نیست و شما باید خودتان به آن هدف علاقه داشته باشید و بخواهید برایش وقت بگذارید. اهدافتان می‌تواند به اندازه تصمیم به مهاجرت بزرگ یا به اندازه تمام کردن یک سریال دم دستی و کوچک باشد. مهم این است که شما باهم هدفی داشته باشید که بتوانید درباره‌اش گفتگو کنید.

سوال بپرسید!

همیشه منتظر صحبت کردن و پیگیری شریک عاطفی‌تان نباشید، خودتان هم از انفعال بیرون بیایید. از او سوال کنید، درباره روزش، دغدغه‌هایش، تجربیاتش، احساساتش، برنامه‌هایش می‌توانید سوال کنید. مغرور نباشید، متاسفانه برخی افراد با جملاتی مانند :”عمرا پا پیش بذارم”، ” پرو می‌شه”، “خودش بخواد حرف می‌زنه” و … راه برقراری رابطه با همسرشان را می‌بندند. البته فراموش نکنید که رابطه یک فرآیند کاملا دو طرفه و نیازمند تلاش هردوی شماست و نباید به بهانه اینکه مغرور نیستید همه بار رابطه را به دوش بکشید! اما ما درباره رابطه دوطرفه صحبت می‌کنیم. ممکن است شریک عاطفی‌تان بنابر خلق و خویش نتواند شروع کننده مکالمه باشد چه اشکالی دارد بتوانید نقاط ضعف یکدیگر را در رابطه پوشش دهید.

توقعات منطقی داشته باشید

برخی افراد تصور می‌کنند در یک رابطه سالم عاطفی طرفین به صورت 24 ساعته در حال مکالمه و خوش گذرانی هستند! چنین تصوری صحیح نیست، همانطور که خود شما ممکن است گاهی بی حوصله و گاهی با حوصله باشید، گاهی پر از انرژی و گاهی به دنبال ریلکس کردن و آرامش باشید رابطه‌تان هم ممکن است این بالا و پایین‌ها را تجربه کند. توقع نداشته باشید هر روز در رابطه‌تان تفریح، سرگرمی، مسافرت، مهمانی و جشن وجود داشته باشد. ممکن است گاهی حرفی برای گفتن نداشته باشید، گاهی خسته باشید، گاهی بینتان کدورت وجود داشته باشد و حتی گاهی نیاز داشته باشید تنها باشید. این حق را به رابطه‌تان بدهید. مهم این است که اجازه ندهید مشکلات بینتان تلنبار شود، آن‌ها را با درایت حل کنید و برآیند رابطه‌تان را مثبت و روبه پیشرفت کنید.

صمییمت را بسازید

برخی تصور می‌کنند صمیمیت با گذر زمان به وجود می‌آید اما اینطور نیست، زمان عامل مهمی در ایجاد صمیمیت است اما کافی نیست. زن و شوهرهای زیادی وجود دارند که با وجود سالهای سال زندگی مشترک بینشان صمیمیتی وجود ندارد. منتظر ایجاد صمییمت نمانید، صیمیمت را بسازید. البته ساختن صمیمیت اصول و پروتکل مشخص خودش را دارد. تصور نکنید با افشاگری، رابطه جنسی زود هنگام، باز کردن بی دلیل گذشته و … می‌توانید صمیمی شوید. شما زمانی با همسرتان احساسا صمییمت خواهید کرد که بتوانید نقاط ضعف یکدیگر را بشناسید و از آن انگ و برچسب نسازید! زن و شوهر باید بتوانند بدون ترس از قضاوت احساساتشان، هیجاناتشان و افکارشان را برای یکدیگر بیان کنند. اگر چنین صمیمیتی بینتان وجود نداشته باشد نمی‌توانید به راحتی گفتگو کنید و باید دائم در حال جبهه گرفتن و نقش بازی کردن برای یکدیگر باشید، مسلم است که در چنین شرایطی حرف دلچسبی برای گفتن نخواهید داشت.

روزمره‌هایتان مهم است

تحقیقات نشان داده زوج‌هایی که درباره روزمره‌هایشان با یکدیگر صحبت می‌کنند رضایت از زندگی بالاتری را گزارش می‌کنند. از روزمره‌هایتان به راحتی عبور نکنید. اجازه دهید همسرتان درباره محل کارش، روزی که گذرانده است، تجربیاتی که داشته است و دغدغه‌هایش صحبت کند. برای درک اهمیت بیشتر این موضوع صحبت‌های مهدی از مراجعین ما را بخوانید:” خانم من هیچ علاقه‌ای به شنیدن کارهای من نداره، البته بهش حق میدم خب من پزشکم، جراحی‌های پزشکی برای همه موضوع شیرین و جذابی نیست، چرا باید از اینکه یه پیرمرد رو عمل کردم یا پیرزن در حال مرگ رو نجات دادم خوشش بیاد، اما منم با جزئیات که تعریف نمی کنم اون بخواد واکنش نشون بده.در حد اینکه بخوام از چندتا از مراجعینم و حس و حالی که داشتم تونستم بهشون کمک کنم تعریف کنم، اما تا زبون باز می‌کنم میگه اوووو دل و جیگرم بالا میاد بابا نمیخوام بدونم این چیزارو، من با خودم میگم خوب حق داره بذار من از اون بپرسم محل کارش چه خبر بوده چه کار می‌کرده و … میگم نسرین جون تو تعریف کن، امروز چه کارا کردی، میگه هیچی بابا چه خبری خستگی و اعصاب خوردی!” طبق آنچه خواندید ممکن است زن و شوهر علاقه‌ای به کار یکدیگر نداشته باشند اما این دلیل نمی‌شود که فرصت صحبت را از یکدیگر بگیرید! در زنگی مشترک همیشه همه چیز طبق خواست و میل شما پیش نمی‌رود و گاهی لازم است از خودگذشتگی و صبر داشته باشید و بتوانید خود را با شرایط همخوان کنید. پس به روزمره‌های هسمرتان اهمیت دهید و حتی خودتان پیگیر آن باشید.

ارتباط برقرار کردن تنها با صحبت کردن نیست

برخی افراد تصور می‌کنند ارتباط برقرار کردن تنها با زبان و گفتار امکان پذیر است! گفتگو شاید مهم‌ترین ابزار برای برقراری ارتباط باشد اما همشه برای انجام آن به زبان نیاز ندارید! شما می‌توانید با زبان بدنتان نیز با همسرتان گفتگو کنید. اینکه شما و همسرتان یک ساعت با یکدیگر صحبت نکنید به معنای این نیست که حرفی برای گفتن ندارید! این موضوع به خصوص برای خانم‌ها اهمیت بیشتری دارد.

برای درک این موضوع مکالمه بین علیرضا و شهره را در اتاق مشاوره ما بخوانید:

شهره : من دوست دارم بیشتر صحبت کنیم، علیرضا تا سرش رو میذاره کنار من خوابش میبره یا چرت می‌زنه، وسط فیلم دیدن، وسط کتاب خوندن

علیرضا : خب من تمام روز درگیرم و فقط به این فکر می کنم بیام کنار شهره آروم بگیرم، باور کنید وقتی کنارشم انقدر آرامش می‌گیرم و انقدر همه استرس‌ها ازم دور میشه که ناخودآگاه خوابم می‌بره

شهره : ولی من فکر می‌کنم تو اهمیتی برای من و با من بودن قائل نیستی که همیشه خوابت می‌بره

علیرضا : همیشه هم که خوابم نمی‌بره بی انصافی نکن

شهره : خوابت هم نبره ساکتی وقتی ساکتی من فکر می‌کنم حرفی برای گفتن نداریم و رابطه‌مون داره خراب می‌شه

روانشناس : شهره چه احساسی بهت دست می‌ده اینطور مواقع؟

شهره : همش حس می‌کنم باید یه کاری بکنم، یه حرفی بزنم یه تلاشی بکنم، حس می‌کنم اگه حرف نزنم رابطه‌مون سمت سردی می‌ره واسه همین شروع به پرحرفی می‌کنم اونم اصلا جواب نمی‌ده

روانشناس : علیرضا، وقتی شهره پرحرفی می‌کنه تو به چی فکر می‌کنی و چرا جوابش رو نمیدی

علیرضا : به این فکر می کنم که چقدر بامزه است! من عاشق حرف زدنشم، گوش می‌دم دوست دارم گوش بدم، خب من کلا آدم ساکتی هستم ولی اصلا از حرف زدن شهره اذیت نمیشم به خدا لذت می‌برم با لبخند خیره میمونم بهش

همانطور که خواندید بین شهره و علیرضا تنها یک سوءتفاهم ساده وجود دارد، البته این دو نفر باید زبان یکدیگر را درک کنند، هم علیرضا باید تلاش بیشتری برای برقراری ارتباط کلامی بکند و هم شهره باید خلق و خوی همسرش را بیشتر درک کند اما به طور کلی گاهی می‌توانید بدون کلام از کنار یکدیگر بودن لذت ببرید و حوصله‌تان سر نرود.