پدری که پسرش را با چنگال به قتل رساند
دو سال قبل مأموران پلیس با تماس تلفنی دختر جوانی متوجه شدند مردی با پسر نوجوانش درگیر شده و قصد بهقتلرساندن او را دارد.
وقتی پلیس در محل حاضر شد، متهم پسرش را کشته بود و همچنان در محل بود. با انتقال جسد به پزشکیقانونی و بازداشت متهم، بازپرس از دختر نوجوان خواست تا در مورد آنچه دیده است توضیح دهد.
او گفت: چهار سال قبل پدر و مادرم با هم درگیر شدند و پدرم مادرم را به قتل رساند. در آن زمان ما خیلی کوچک بودیم و تنها هم شده بودیم، پدربزرگ و مادربزرگمان که قیم ما بودند، نسبت به پدرم رضایت دادند. او از زندان آزاد شد، اما بعد از آزادی به شیشه معتاد شد. شب حادثه درحالیکه خواب بودم، صدایی شنیدم و بیدار شدم. فکر کردم خواب بدی دیدهام. به آشپزخانه رفتم، آب خوردم و برگشتم. یکدفعه دیدم پدرم سر برادرم را زیر مبل کرده و او را کتک میزند، چنگالی هم به سمت گلویش گرفته و میخواهد او را بکشد، سعی کردم پدرم را از برادرم جدا کنم، اما نتوانستم. به بیرون رفتم و از مردم کمک خواستم. کسی نیامد. همه ترسیده بودند، حتی به عمه و عمویم هم تلفن کردم، آنها باور نکردند و گفتند خوابزده شدهای. با پلیس تماس گرفتم، تا مأموران برسند، پدرم برادرم را کشته بود.
در تحقیقات بعدی متهم به قتل پسرش اعتراف کرد و مدعی شد پسرش قصد انتقامگیری داشته و بههمیندلیل هم او را کشته است. بعد از صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان تهران، متهم به قتل در جایگاه قرار گرفت. با توجه به اینکه او پدر مقتول بود و اولیایدم نمیتوانستند درخواست قصاص کنند، بنابراین درخواست مجازات قانونی کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، گفت: من چهار سال قبل از این حادثه همسرم را در پی یک درگیری به قتل رساندم.
بچههایم خیلی کوچک بودند و اولیایدم رضایت دادند تا من بیرون بیایم و بچههایم را بزرگ کنم پسرم که ١۴ساله شده بود، خیلی شرور بود و مرتب مادرم را اذیت میکرد. مادرم هم زمینگیر بود و نمیتوانست از خودش دفاع کند همسایهها و خواهر و برادرم میگفتند این بچه آخر کار دست تو میدهد و میخواهد انتقام مادرش را از مادر تو بگیرد، بههمینخاطر هم من خیلی ناراحت بودم. شب حادثه وقتی پسرم خواب بود، بالای سرش رفتم و او را خفه کردم.
متهم درباره اینکه چرا زمان قتل چنگال به دست داشته است، گفت: میخواستم مردم را بترسانم و کسی جلو نیاید، قصدم این نبود که پسرم را با چنگال بکشم. من بچههایم را خیلی دوست داشتم و از اتفاقی که افتاده است، خیلی ناراحت و پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم.
بعد از پایان جلسه رسیدگی، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به ١٠ سال حبس، دو سال تبعید و پرداخت دیه مرد مسلمان به اولیایدم محکوم کردند.