یادداشتی از امین یزدانی؛
عدم استفاده آکادمیها از بازیکنان پایه در تیمهای بزرگسالان چیست؟
چرا باشگاههایی که آکادمی دارند ازمحصولاتشان، استفاده نمی کنند.
امین یزدانی؛ برکسی پوشیده نیست که فلسفه راهاندازی و تشکیل آکادمیهای فوتبال درهمه باشگاههای فوتبال، ابتدا تهیه و تعبیه امکانات و زیرساختهای مدرنی است که در راستای کشف،آموزش، پرورش و شکوفایی بازیکنان فوتبال در مناطقی است که سرشار از بچههای مستعدی است که به فوتبال عشق می ورزند و بنوعی با آن زندگی میکنند.
پیش از تشکیل زیرساختها، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری،مدیریت باشگاهها با استفاده از کارشناسان خبره و مطرح باشگاه و مناطق اطراف با توجه به جغرافیا و فرهنگ فوتبالی آنجا، فلسفهای برای سبک، شیوه و شکل بازی باشگاه درکلیه ردههای تیمیاش تعریف میکند تا در ادامه با استفاده از مربیان فوق متخصص ردههای مختلف سنی پایه، همه در یک راستا در جهت پشتوانی سازی تیم اصلی و همچنین ترانسفر کردن بازیکنان، بتواند هرساله با جذب چند بازیکن باکیفیت از آکادمی جهت بازی در تیم اصلی( صرفه جویی در هزینه باشگاه و عدم نیاز به جذب بازیکنان بی کیفیت و سن وسال بالای گرانقیمت بیرون از منطقه) مورد استفاده قرار دهند.
از طرفی مدیران باشگاهها، میتوانند برخی از محصولات آکادمی را بصورت قرضی به تیمهای همجوار وسایر مناطق در ازای مبلغی واگذار کنند تا مجموعا از محل فروش آنها اقدام به درآمدزایی کنند و بدین ترتیب، دخل و خرج باشگاه نیز بالانس شود.
وقتی نامی از مربیان پایه فوق متخصص دراین رده آورده میشود،منظور مربیانی است که به دانش روز فوتبال مسلح و به نوعی اشراف کاملی در زمینه آموزش تخصصی ومدرن فوتبال پایه داشته باشند تا همه در آکادمی و در راستای فلسفه و سبک بازی تیم اصلی با یکدیگر همکاری تنگاتنگی داشته باشند و به قولی یکدیگر را تکمیل کنند.
آکادمیهای آژاکس، بارسلونا،لیون،رئال مادرید،، بایرن، شالکه، آیندهوون، سالزبورگ، ساوتهمپون، پورتو، بنفیکا ، اسپورتینگ، سانتوز، بوکاجونیورز، نمونههای بارزی از چنین آکادمیهایی هستند که هنوز بازیکنان بزرگی را به فوتبال جهان میدهند.
اگر چنین است؟چرا بسیاری از باشگاه های کشورمان ،اقدام به چنین کاری نمی زنند؟
پاسخ روشن است.
در جذب بازیکنان با کیفیت آکادمیها و ورود به تیم اصلی ،هیچ پولی بین دلالها و عوامل مختلف در اطراف باشگاه رد و بدل نمیشود،زیرا بازیکن آکادمی با باشگاه از پیش قراردادی دارد و مبلغی که باشگاه جهت ورودش به تیم اصلی متحمل میشود،کمترین هزینه را بردوش باشگاه می گذارد.
اگر موارد فوق اجرا شوند، دستان دلالان زالو صفت از اطراف باشگاهها و... برچیده میشوند.
اما نباید از یاد برد که هر باشگاهی ممکن است در پست کلیدی مشکل داشته باشد ،بنابراین، مدیریت میتواند با استفاده از مدیر ورزشی خبره و همچنین واحد حقوقی باشگاه، با باشگاه طرف قرارداد بازیکن مورد نظر ،صحبت کرده تا همه چیز شفاف و از مجاری قانونی جهت جذب بازیکن صورت پذیرد.
البته مربیان و بازیکنان حرفهای درهمه کشورهای صاحب فوتبال دارای مدیر برنامههایی هستند که از فدراسیون و اتحادیه فوتبال کشورها مجوز رسمی فعالیت دارند و همه مبالغ نیز شفاف و حتی بندهای قانونی بین بازیکن و باشگاه از پیش مشخص اند و چیزی قابل پنهان نیست.
ازسویی چون باشگاهها خصوصی هستند، چنانچه ریالی از حساب باشگاه خارج یا داخل شود، همه( به ویژه رسانهها بعنوان بازوی قانون) نسبت به آن اشراف کاملی دارند و بشدت تحت نظارت واحد حقوقی باشگاه و اتحادیه فوتبال هرکشوری است.( دخل و خرج باشگاه باید درپایان هرساله معلوم و مشخص شود.)
چنانچه خرج باشگاه از دخل آن بیشتر باشد ،پس از یک سال الی دوسال این باشگاه به دلایل عدم شفافیت مالی و مشکلات مرتبط با آن به دسته پایینتر، سقوط خواهد کرد.
نمونه بارز آن باشگاه کایزرسلاوترن آلمان و... است که تاریخچه طویل و عریضی در بوندسلیگا دارد. آنها هم اکنون در لیگ مناطق آلمان بازی می کنند.
باشگاههای فوتبال کشورمان چون از پول و امکانات دولتی و شبه دولتی ارتزاق میکنند و متاسفانه هیچ ( درحالت خوشبینانه بسیار اندک) نظارتی بر صرف هزینهها صورت نمیگیرد، نهایتا ،دستِ دلالان و اندک مدیران و حتی برخی از مربیان نامحترم ،و... هرروز درازتر میشود و عرصه مستطیل سبز را جولانگاه بازیکنان بیکیفیت و از رده خارج کردهاند.
با چنین روشی، متاسفانه بسیاری از استعدادها ناب و بکرِبا انگیزه که میبایست چون نگین و الماسی درمیادین فوتبال بدرخشند ،راهی ناکجاآباد میشوند!!!
هیچ باشگاهی را درفوتبال کشورمان پیدا نخواهید کرد که دخلش ازخرجش یک دهم درصد بیشتر باشد، بلکه همیشه هزینههای فصل جاری، نسبت به فصل سال قبل به مراتب بیشتر بسته میشود و باشگاهها نیز کلی بدهی هم به عوامل مختلفی چون: مربیان،بازیکنان،ورزشگاههای اجارهای ، هتلها، دفاتر هواپیمایی غذاخوریها و... باقی میگذارند ،این یعنی کمکم به فروپاشی باشگاهها نیز خواهیم رسید!!
متاسفانه ما شاید تنها کشوری باشیم که گاها ورود به ورزشگاه را آزاد اعلام میکنیم، چون باشگاهها ازطریق بلیط فروشی درصدد کسب درآمدزایی نیستند، از طرفی فشار مالی نیز مردم را از ورزشگاه ها گریزان کرده است.
درآمد پخش زنده تلویزیونی که پیشکش!!!
یک کلام: اگر ساختار باشگاهها از حالت سنتی و فرسوده کنونی خارج نشوند و به سمت و سوی فوتبال حرفهای به معنی امروزیاش ( حداقل همانند ترکیه ) نرود ،فوتبال ملی ما هم به سرنوشت. میانمار کنونی ( برمه سابق ) دچار میشود.
باید چشم انداز و افق جدیدی برای رشد، پیشرفت و توسعه فوتبال باشگاهی کشورمان درتمامی زمینههایش انداخته شود تا از مرحله فوتبال آماتوری نیمه مدرن به فوتبال تمام حرفه ای جهان، گام برداشت.امیدوارم .