//
کد خبر: 460220

ریشه ضرب المثل "زاغ سیاه کسی را چوب زدن": داستانی درمورد رقابت و جاسوسی

امروز قصد داریم ماجرا و ریشه اصلی ضرب المثل «زاغ سیاه کسی را چوب زدن» را بررسی کنیم تا دیگر تصورات اشتباهی که درباره این ضرب المثل را دارید تغییر دهید.

بسیاری از مردم باشنیدن ضرب المثل ”زاغ سیاه کسی را چوب زدن ” بی درنگ به یاد زاغ که پرنده ای شبیه به کلاغ است می افتند و گمان می کنند که در این ضرب المثل لابد این پرنده بوده است که آن را چوب زده اند و فراری داده اند؟اشتباه نکنیداشتباه نکنید منظور از زاغ ، همان پرنده شبیه کلاغ نیست . زاغ ( زاج) نوعی نمک است که انواع گوناگون دارد:(سیاه، سبز، سفید و غیره )

زاج ( یا زاغ ) نمکی معدنی و بلوری شکل است که در رنگ های گوناگون سیاه، کبود، سبز و یا سفید وجود دارد. (چشم زاغ نیز اشاره به رنگ این نمک در نوع سبز و کبود آن است) این نمک که بی بو و بی مزه است و در آب حل می شود، در پزشکی و صنعت به کار می رود. نوع سیاه رنگ این نمک یعنی ” زاغ سیاه ” بیش تر به مصرف رنگ نخ قالی و پارجه و چرم می رسد.

در گذشته اگر کسی از صنعتکاران می دید که نخ یا پارچه و یا چرم سیاه همکارش خوش رنگ تر، شفاف تر و یا براق تر از کارهای خودش است، درصدد بر می آمد تا در فرصتی مناسب پنهانی خود را به ظرفی که همکارش زاغ خود را در آن حل می کرد برساند و چوبی در آن بگرداند تا با دیدن و بوییدن و وارسی های دیگر پی ببرد که در آن زاغ چه اضافه کرده اند و نوع و مقدار و نسبت ترکیبش چیست. بدین ترتیب بوده است که مفهوم این کار را که در آن زمان نوعی جاسوسی به شمار می آمد بعدها به صورت اصطلاحی برای هر گونه زیرنظر گرفتن و جاسوسی کردن به کار برده اند و امروز نیز اگر چه از آن زاغ به آن صورت دیگر خبری نیست، ولی برای سر در آوردن از راز کسی، همچنان زاغ سیاه او را به صورت اصطلاحی چوب می زنند.

این مثل وقتی به کار می رود که کسی کسی را می پاید و می خواهد ببیند او چه می کند و از چیزهایی پنهان و رازهایی آگاه شود که برایش سودمند است .