//
کد خبر: 461786

حکایت کاسه زهر ! فریب خیاط توسط کودک زیرک

هوش و ذکاوت در برابر فریبکاری: داستان پسری باهوش را روایت می‌کند که با زیرکی، فریب خیاط را خنثی می‌کند.

 

کودکی پیش خیاطی شاگردی می کرد. روزی از روز ها خیاط کاسه ای عسل به دکان آورد و برای اینکه کودک به عسل دست نزند به او گفت : در این کاسه زهر است ، مراقب باش که از آن نخوری !

خیاط دکان را ترک کرد و کودک مقداری پارچه فروخت و مقداری نان گرفت و تمام عسل را خورد ، وقتی خیاط برگشت سراغ پارچه را گرفت ، کودک گفت : اگر قول بدهی مرا نزنی به تو راست خواهم گفت.

کودک گفت : من غفلت و نادانی کردم و دزد پارچه را دزدید و از ترس اینکه مرا بزنی کاسۀ زهر را خوردم تا بمیرم ولی تا حالا زنده مانده ام ، حالا دیگر خود دانی!؟