سارا و مریم بی خانمان بودند که سعید هر2 را به خانه اش برد و....+عکس

عصر بیست و چهارم آبان ماه سال 90 پسر جوانی به نام سعید پیکر نیمه جان یک دختر 28 ساله به نام مریم را به بیمارستانی در جنوب غرب تهران منتقل کرد و گریخت. آثار ضرب و جرح و کبودی روی بدن این دختر نمایان بود. تلاش پزشکان برای نجات دختر زخمی ادامه داشت اما این دختر به خاطر ضربه مغزی جان سپرد.

تحقیقات برای ردیابی پسر جوان که از بیمارستان گریخته بودآغاز شده بود که سعید بار دیگر به بیمارستان رفت و از سوی پلیس بازداشت شد. این پسر که مدعی بود دختر جوان زمین خورده و آسیب دیده است در بازجویی های بعدی به قتل  وی با همدستی دختری به نام سارا اعتراف کرد. سارا نیز بازداشت شد و گفت همراه سعید دختر جوان را کتک زده است.

وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه های متعدد قدیمی و جدید به سر و بدن قربانی اعلام کرد سعید و سارا دیروز به اتهام مشارکت در قتل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی  محمد باقر قربان زاده و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند.

در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: با توجه به اینکه اولیای دم قربانی شناسایی نشده اند معاون اول قوه قضاییه برای دو متهم حکم قصاص خواسته است.

سپس سعید به تشریح آشنایی اش با مریم پرداخت و گفت: یک سال و نیم قبل از این ماجرا با مریم که معتاد و کارتن خواب بود آشنا شد. او می گفت کسی را ندارد تا به او پناه بدهد. به همین خاطر دلم برایش سوخت واو را به خانه پدری ام در خیابان قزوین تهران بردم. مریم وقتی فهمید مادرم فلج است پیشنهاد داد تا به عنوان پرستار از او نگهداری کند. ما هم پذیرفتیم.

وی ادامه داد: چند ماه از این ماجرا گذشته بود که با سارا در ایستگاه راه اهن آشنا شدم. او می گفت از شهرستان به تهران آمده و حالا پولی ندارد تا به شهرش برگردد. من که دلم برای او سوخته بود سارا را هم همراه خودم به خانه آوردم و به دروغ به او گفتم مریم دختر خاله ام است.تا اینکه ظهر بیست و چهارم آبان ماه خواهرم با من تماس گرفت و گفت مریم و سارا با هم دعوا کرده اند. من بلافاصله خودم را به خانه رساندم و دیدم دعوا به کتک کاری کشیده شده است. برای پایان دادن به دعوا به صورت سارا و مریم سیلی زدم. اما همان موقع سارا مریم را به داخل حمام خانه هل داد و سرش را چند بار به دیوار کوبید. او حتی با چاقو هم چند ضربه به مریم زد که بیهوش شد. من از ترسم مریم را به بیمارستان رساندم و فرار کردم. اما ساعتی بعد که برای سر کشی به اوضاع او دوباره به بیمارستان رفته بودم بازداشت شدم.

وی گفت: باور کنید من در مرگ مریم دستی نداشتم. چون قبلا یکبار به خاطر رابطه نامشروع بازداشت شده و به زندان Prison رفته بودم سارا از من خواست تا قتل را گردن بگیرم. او وعده داده بودم پدرش که در شهرستان صاحب چندین باغ و ملک است رضایت اولیای دم را جلب می کند. من هم خام حرف های سارا شدم و به قتل اعتراف کردم اما حالا می گویم بی گناهم.

سپس سارا به دفاع پرداخت و سعید را دروغگو خواند. وی گفت: 11ماه قبل از کشته شدن مریم در حوالی راه آهن با سعید آشنا شدم. همسرم معتاد بود و پدرش خرج من و پسر 5ساله ام را می داد. نمی خواستم با همسرم زندگی کنم. به همین خاطر از طریق پیامک با یک پسر جوان در شهرستان آشنا شده بودم. تا اینکه پدر شوهرم به ماجرا پی برد. او گوشی موبایلم را از من گرفت و مرا تهدید به مرگ کرد. من هم از ترسم از شهرستان فرار کرد و به تهران آمدم.وقتی در تهران با سعید آشنا شدم او قول داد به من کمک می کند. به همین خاطر به او اعتماد کردم و به خانه اش رفتم.باور کنید سعید بارها مریم را مقابل چشمان من کتک زده بود. او همان روز هم خودش به تنهایی با دسته جارو به سر مریم زد.او مرا تهدید کرده بود که باید همدستی در قتل را گردن بگیرم. به همین خاطر به دروغ اعتراف کردم که من هم مریم را کتک زده ام.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.