//
کد خبر: 464084

حکایت شیخ و لطیفه تکراری؛ داستانی کوتاه با پیامی عمیق درباره زندگی

در این حکایت، شیخ دانایی با بیان لطیفه‌ای آموزنده، به مخاطبان خود می‌آموزد که چگونه از گذشته عبور کنند و به آینده نگاه کنند.

شیخ دانایی برای جمعی سخن می گفت و پند می داد.

در بین پندها لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.

او مجددا لطیفه را تکرار کرد تا این که دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمی توانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه می دهید؟

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید!