//
کد خبر: 464768

دلایل خیانت مردان در زندگی زناشویی| مردان چرا خیانت می‌کنند و چگونه با عواقب آن کنار بیاییم

این احتمال وجود دارد که فردی که در یک رابطه زناشویی قرار دارد عمیقا احساس تنهایی کند. به طور خاص در مورد مردان این استدلال وجود دارد که آنان به دلیل رابطه جنسی خیانت می‌کند در حالی که اغلب این گونه نیست.

در واقعیت امر تعداد افرادی که مرتکب خیانت به شریک زندگی شده اند احتمالا بیش از یک نفر از هر پنج نفری است که واقعا به آن اعتراف کرده اند. این یکی از رایج‌ترین دلایلی است که زوج‌ها در جلسات مشاوره درمانی شرکت می‌کنند.

 به نقل از دیلی تلگراف، دلایل زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد چرا فردی خیانت می‌کند. فرد مرتکب خیانت احساس می‌کند می‌تواند بازیگوشی کرده و یا کم‌تر با ممانعت‌ها و محدودیت‌های دوران جوانی مواجه است. افراد در طول زمان تغییر می‌کنند و نیاز‌ها و خواسته‌های آنان نیز تغییر می‌کند. این جزو طبیعت انسان است. شایان ذکر است که زمانی که خیانت رخ می‌دهد معمولا به این دلیل نیست که صرفا یک نفر یعنی فرد خیانت کننده ناراضی بوده است. به طور کلی در یک رابطه زناشویی دو نفر ناراضی هستند.

امکان بهبود رابطه زناشویی پس از خیانت وجود دارد

اگر دو نفر هر دو مصمم باشند که رابطه زناشویی خود را به مسیر درست بازگردانند این امری کاملا ممکن است. با این وجود، دستیابی به آن هدف مستلزم صحبت‌های دشوار فیمابین و تلاش برای بازنویسی رابطه بین دو نفر به گونه‌ای است که برای هر دو طرف رضایت بخش باشد. با این وجود، گاهی اوقات وضعیت دشوارتر می‌شود. برای مثال، اگر  اگر زن در رابطه زناشویی متوجه شود که همسرش در واقع در جریانی متعددی از روابط بوده این وضعیت به معنای خیانت مزمن است و کار را دشوارتر می‌سازد.

تصور نکنید که خیانت لزوما مربوط به رابطه جنسی است

این احتمال وجود دارد که فردی که در یک رابطه زناشویی قرار دارد عمیقا احساس تنهایی کند. به طور خاص در مورد مردان این استدلال وجود دارد که آنان به دلیل رابطه جنسی خیانت می‌کند و در واقع رابطه جنسی به عنوان مقصر اصلی شناخته می‌شود در حالی که اغلب این گونه نیست. مردان می‌توانند هوس صمیمیت کنند و می‌خواهند احساس کنند دیده شده و شنیده می‌شوند. بسیاری از زنان می‌توانند صادقانه با دوستان شان صحبت کنند، اما مردان معمولا این کار را انجام نمی‌دهند و این می‌تواند باعث آغاز رابطه نامشروع و خیانت از سوی آنان شود. زمانی که خیانت رخ داد زن حاضر در رابطه زناشویی به طور طبیعی تصور می‌کند که به اندازه کافی جاذبه جنسی ندارد و یا اصولا فاقد جاذبه جنسی است. این در حالیست که چنین تصوری درست نیست.

مواجهه با احساس گناه

صرفنظر از آن که خیانت کشف شده باشد داشتن احساس گناه یک واکنش طبیعی و سالم به آسیب رساندن به کسی است و بدان معناست که شما سایکوپات یا روان آزار نیستید! مشکل زمانی رخ می‌دهد که احساس گناه به شرم تبدیل می‌شود. شرم می‌تواند برای بسیاری از مردان مشکل بزرگی باشد و خطرناک است. با این وجود، همه ما انسان‌ها ناقص هستیم و مرتکب اشتباه می‌شویم. اگر با شرم دست و پنجه نرم می‌کنید اگر از خود متنفر هستید و این احساس بر غذا خوردن، خوابیدن یا شغل شما تاثیر می‌گذارد و یا دچار اعتیاد به مواد مخدر شده اید آن زمانی است که باعث حمایت دریافت کنید. شما باید بدانید که انسان بدی نیستید. اگر دوست مناسبی برای صحبت ندارید به یک درمانگر مراجعه کنید.

به خودت اجازه احساس اندوه داشتن بده

از نظر اجتماعی این امری پذیرفتنی نیست که هنگام پایان رابطه در احساس بدبختی باقی بمانید، اما این مفید است که تشخیص دهید زمانی که در یک رابطه بودید نوعی نیاز را برآورده می‌کردید یک ارتباط برقرار می‌کردید و اکنون آن برآورده شدن نیاز‌ها از بین رفته است. احساس غم و اندوه، درد و مقداری افسردگی کاملا معتبر و قابل درک است حتی اگر در خلوت تان صورت گیرد.

گفتن ماجرا به طرف آسیب دیده

فقط شما می‌توانید تصمیم بگیرید که صادق باشید یا می‌توانید با حقیقت زندگی کنید و نمی‌خواهید به شریک تان صدمه بزنید در غیر این صورت شاید طرف مقابل متوجه خیانت شما شوند. بهترین راه مقابله با این وضعیت آن است که در یک جلسه حقیقت را بگویید نه آن که به مرور زمان چیز‌هایی را برای طرف مقابل تان بیان کنید. صادقانه بگویید خیانت با چه کسی رخ داد و چه مدت زمانی ادامه داشت. به همسرتان اجازه دهید تا چیز‌هایی را که می‌خواهد بداند بپرسد. هرگز در مورد جزئیات رخ داده چیزی نگویید چرا که باعث می‌شود آسیب آن تا سال‌ها در ذهن و روان او باقی بماند. اگر همسرتان اصرار دارد که جزئیات را برای او شرح دهید به او بگویید که نگفتن از سوی شما با هدف پنهانکاری و مخفی کردن اطلاعات نیست بلکه برای محافظت از اوست. به او بگویید اگر واقعا می‌خواهد بداند نیم ساعت دیگر دوباره بپرسد. در آن صورت با زمان دادن به طرف مقابل شاید او متوجه شود که نمی‌خواهد جزئیات بیش تری را بداند. در این باره وجود یک درمانگر واقعا می‌تواند کمک کننده باشد.