//
کد خبر: 467259

فرزندان این خانواده ها قربانی می شوند

قریب به اتفاق روانشناسان معتقدند که ازدواج و تشکیل خانواده، نیازمند نوعی استقلال است که گاهی و در برخی از خانواده‌ها نادیده گرفته می‌شود و همچنان فرزندشان را متعلق به خودشان می‌دانند.

نرگس خانعلی زاده در ضمیمه خانواده امروز روزنامه اطلاعات نوشت: به نظرتان مهمترین عوامل طلاق و جدایی زوجین چه می‌تواند باشد؟ شاید وضعیت اقتصادی، شاید نداشتن تفاهم، شاید اختلافات فرهنگی و در بدترین حالت، شاید اعتیاد و رفتارهای خارج از عرف! اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید در برخی از آمارهای منتشر شده، دخالت والدین در زندگی مشترک زوجین، تبدیل به یکی از عوامل اصلی طلاق شده است؛ عاملی که دو سر دارد؛ یکی والدینی که استقلال فرزندشان را زیر سوال می‌برند و دیگری فرزندانی که اعتماد به نفس مستقل تصمیم گرفتن ندارند!

دخالت خانواده‌ها یکی از مهمترین عوامل طلاق زوجین است؛ این موضوعی است که رئیس دادگستری کاشان عنوان می‌کند و از این عامل، به عنوان یکی از عوامل رو به رشد طلاق در این شهر یاد می‌کند. اما واقعا دخالت‌های گاه و بی‌گاه خانواده‌ها تا به این اندازه می‌تواند زندگی مشترک یک زوج را خدشه‌دار کند؟ البته که می‌تواند.

یک خانواده حمایت‌گر

شاید فرهنگش هنوز در جامعه ما جا نیفتاده است؛ این فرهنگ و این طرز فکر که فرزندان ما تا ابد متعلق به ما نیستند و نباید انتظار داشت که تا همیشه، گوش به فرمان پدر و مادر باشند؛ فرهنگی که این پذیرش را در وجود خانواده ایجاد می‌کند که فرزندان ما، حالا جا پای پدر و مادرهایشان گذاشته‌اند و خودشان تشکیل خانواده داده‌اند و می‌توانند رشته زندگی‌شان را در دست بگیرند.

آن‌وقت است که دیگر برایمان جا می‌افتد که بابت هر تصمیم، هر اتفاق و امور زندگی فرندان‌مان، نیازی به رضایت، اجازه و یا حتی نظرخواهی از ما نیست که اگر هم نظری بپرسند و مشورتی بگیرند، صرفا در مقام مشاور می‌توانیم کمک‌حالشان باشیم؛ نه بیشتر!

اما انگار هنوز و در جامعه امروز، همچنان با پدیده دخالت والدین در زندگی فرزندان روبرو هستیم؛ چنانکه برخی از پدر و مادرها به دلیل وابستگی به فرزند خود پس از ازدواج هم به مسایل خصوصی فرزندشان ورود می‌کنند و گاهی باعث ناراحتی فرزند و همسر او می‌شوند. در حالی که خانواده باید همیشه حمایت‌گر و پشتیبان زندگی مشترک فرزندش باشد؛ حتی گاهی با عقب ‌نشینی و کمی فاصله گرفتن!

حمایت یا دخالت؟

شاید بهتر است بیشتر بر معنای دو واژه حمایت یا دخالت تمرکز کنیم؛ واژه‌هایی که با وجود قافیه تقریبا یکسان اما معنای کاملا متفاوت و دور از همی دارند. بدیهی است که اظهار نظرات دلسوزانه، مفید و از سر تجربه و خیرخواهی والدین، همیشه به معنای دخالت نیست. بدون شک، والدین، در کارشان حسن نیت دارند و خواهان خوشبختی و آرامش فرزندانشان هستند اما گاهی میان نیت‌شان و رفتار و عملکردشان، توازنی صحیح برقرار نمی‌شود و نمی‌توانند آنطور که شایسته است، خیرخواهی‌شان را نشان بدهند وشیوه درستی برای حل مشکلات فرزندان اجرا نمی‌کنند.

پس شاید بهترین روش این است که در مرحله اول و در جایگاه والدین، دقت بیشتری بر کلام، رفتار و نوع بیان و نگاهمان به مسائل فرزندان‌مان داشته باشیم و حواسمان به حفظ رابطه آن‌ها باشد و در مرحله دوم و در جایگاه فرزند، حد و مرزی برای اظهار نظرات والدین‌مان تعیین کنیم. در واقع این شما و همسرتان هستید که اجازه می دهید، اظهارنظرات والدین‌تان در چه شکل و گونه‌ای خودش را نشان بدهد.

در چنین شرایطی، اگر تشخیص می‌دهید که نظراتشان کمک‌حال شما خواهد بود، آن‌ها را در مسائل‌تان وارد کنید در غیر این‌صورت، با حفظ احترام، خط باریکی میان مسائل شخصی‌ زندگی مشترک‌تان با همسرتان و پدر و مادرتان بکشید که نه احترام آن‌ها خدشه‌دار شود و نه اختلافی در زندگی خودتان ایجاد شود.

هنر زندگی کردن

شاید باید بپذیریم که ازدواج و شروع زندگی مشترک، فقط خوش گذراندن و روزهای خوب و تفریح و گردش نیست! بلکه برای پیشبرد این زندگی، زن و شوهر باید هنر مدیریت کردن داشته باشند و بتوانند با هنرمندی، تعادلی میان روابط شخصی‌شان، کارشان، خانواده‌هایشان و ... ایجاد کنند؛ هنری که در موضوع دخالت خانواده‌ها هم صدق می‌کند و اگر زن و شوهر، با هنرمندی، نظر خانواده‌ها را بشنوند و گاهی آن را به کار بگیرند و گاهی فقط شنونده باشند و از آن بگذرند، آن‌وقت دیگر با چنین آماری در زمینه طلاق و علت جدایی روبرو نخواهیم بود.

استقلال را به رسمیت بشناس

یکی از عوامل موثر در طلاق، وابستگی فرزندان به والدین است؛ چنانکه پژوهش‌ها نشان داده اینکه یکی از زوجین وابستگی شدیدی به خانواده داشته باشد منجر به شکست زندگی می‌شود؛ پس بهتر است خانواده‌ها تلاش کنند تا این وابستگی کم‌ شود.

این موضوعی است که قریب به اتفاق روانشناسان آن را تایید می‌کنند و معتقدند که ازدواج و تشکیل خانواده، نیازمند نوعی استقلال است که گاهی و در برخی از خانواده‌ها نادیده گرفته می‌شود و همچنان فرزندشان را متعلق به خودشان می‌دانند. از طرف دیگر هم اعتماد به نفس پایین و خودباوری نداشتن فرزندان، باعث می‌شود گزارش زندگی خصوصی خود را در اختیار والدین شان قرار دهند.

آن‌ها فکر می‌کنند که نمی‌توانند بدون مشورت و حضور والدین‌شان، از پس مشکلات بربیایند و تصمیمات درست و مناسبی بگیرند و خب همین روند، می‌تواند دردسرهایی جدی برای زندگی‌شان پیش بیاورد. پس شاید تشویق و همدلی زوجین به استقلال و تصمیم‌گیری شخصی، بتواند بخشی از این معضل را حل کند. انتخاب‌های مستقل او را تشویق کنید و نظرات و عقایدش را معتبر بدانید؛ شک نکنید که با تقویت عزت‌نفس همسرتان، استقلال بیشتری در زندگی خواهید داشت و با مشکلات کمتری مانند دخالت اطرافیان روبرو خواهید بود.