//
کد خبر: 468045

خیانت و بی‌اعتمادی، عامل فروپاشی زندگی 14 ساله: زوج جوان در آستانه طلاق

راز تاریکی در زندگی 14 ساله: عشقی که به خیانت ختم شد کلانتری تاریکی روشنایی

آقای "م.ح" 44 ساله، ساکن مشهد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، داستان زندگی مشترک 14 ساله خود که به تاریکی خیانت آلوده شده بود را برای مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد تعریف می‌کرد. او از روزی گفت که در 24 سالگی در گوشه خیابان میخکوب شد و مجذوب دختری به نام "فرشته" شد. عشقی که در یک نگاه در دل او شعله‌ور شد، او را به سمت سرنوشتی نامعلوم رهنمون کرد.

ازدواجی شتابزده، دریچه‌ای به سوی تردید

"م.ح" که شیفته فرشته شده بود، دیری نگذشت که با او ازدواج کرد. ازدواج با زنی که خانواده‌ای مستاجر در حاشیه شهر داشت، در نظر "م.ح" نقطه قوتی بود که او را از توقعات زیاد در امان می‌داشت. اما این ازدواج شتابزده که بر پایه عشقی ناآرام بنا شده بود، خیلی زود با چالش‌های متعددی روبرو شد.

اختلافات ریشه‌دار، زمزمه‌های خیانت

فرشته از "م.ح" می‌خواست که بیشتر وقت خود را با او در پارک‌ها و خانه دوستانشان بگذراند. این موضوع در کنار نازایی فرشته، بهانه‌ای برای لجبازی و رفت و آمدهای بی‌حساب و کتاب او شده بود. "م.ح" که تمام تلاشش را برای خوشبختی همسرش می‌کرد، از خیانت‌های پنهان فرشته بی‌خبر بود.

ظن و تردید، تاریکی مطلق

اما سایه تردید زمانی بر زندگی "م.ح" سنگینی کرد که فرشته مدعی شد که او با زن‌های دیگر رابطه دارد. "م.ح" که از صبح تا شب برای تامین مخارج زندگی کار می‌کرد، نمی‌دانست چگونه باید بی‌گناهی خود را به همسرش ثابت کند.

گوشی هوشمند، آغاز انحطاط

خرید یک گوشی هوشمند توسط فرشته، نقطه عطفی در زندگی "م.ح" بود. فرشته با ورود به شبکه‌های اجتماعی، رفتاری عجیب و غریب پیدا کرد و پول‌های زیادی را صرف تغییر دکوراسیون منزل و خرید لباس‌های نامناسب می‌کرد. این تغییر رفتار، زنگ خطری برای "م.ح" به صدا درآورد.

صدای خیانت، فریاد بی‌اعتمادی

در نهایت، روزی "م.ح" که به طور اتفاقی صدای مکالمه تلفنی نامناسب همسرش را شنید، تاریکی مطلق خیانت را با تمام وجود احساس کرد. او با زنی به نام "مهین" تماس گرفت و با شنیدن صدای مردی غریبه، پازل خیانت کاملا تکمیل شد.

اعتراف تلخ، بازگشت به گذشته

فرشته که دیگر چاره‌ای جز اعتراف نداشت، به رابطه خود با مردی غریبه اقرار کرد. "م.ح" در این لحظه به یاد نحوه آشنایی خود با فرشته افتاد و با خود فکر کرد که عشقی که در خیابان آغاز شده باشد، عاقبتی جز این نخواهد داشت.

خیانتی دیگر، زخمی عمیق‌تر

اما درد "م.ح" فقط به خیانت همسرش در زمان حال ختم نمی‌شد. او فهمید که فرشته در دوران مجردی نیز با فرد دیگری رابطه داشته و فقط با ورود او به زندگی فرشته، ارتباط با آن شخص قطع شده است. این موضوع مانند تیری بر قلب "م.ح" فرو رفت و زخم بی‌اعتمادی را عمیق‌تر کرد.

اعتماد از دست رفته، تقاضای طلاق

اکنون "م.ح" که دیگر اعتمادی به همسرش نداشت، تنها راه رهایی از این کابوس را در طلاق می‌دید. او با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد و طرح پرونده خود، تقاضای طلاق را به صورت رسمی ارائه کرد.

مددکاری اجتماعی، امیدی در تاریکی

با دستور سرهنگ باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان)، پرونده این زوج در دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. مشاور و مددکار اجتماعی با بررسی دقیق اوضاع و شرایط، تلاش می‌کنند تا با ارائه راهکارهای مناسب، به این زوج در حل مشکلاتشان یاری برسانند و از فروپاشی زندگی 14 ساله آنان جلوگیری کنند .