ازدواج رویایی، جدایی ناگهانی/پشت پرده جدایی ثریا

اشک‌های ثریا، زنی که یک فرزند دارد، حکایت از درد بزرگی دارد. او که روزی رویایی شیرین از زندگی مشترک با همسر پزشکش داشت، اکنون تصمیم به جدایی گرفته است. دلیلی که او برای این تصمیم عنوان می‌کند، قلب هر شنونده‌ای را به درد می‌آورد.

"دوازده ساله که ازدواج کردم. همسرم پزشک بود و من به خاطر تعهد و دلسوزی‌اش با او ازدواج کردم. اما پنج ساله که تغییر کرده. دیگه اون دکتر دلسوزی که من می‌شناختم نیست.

حالا وقتش رو بیشتر صرف خرید و فروش ملک می‌کنه. می‌گه اینطوری درآمدش بیشتر می‌شه. اما من مشکل مالی نداریم. می‌خوام بگم که این کارش به خاطر پول نیست، بلکه به خاطر اینه که همه چیزش شده پول. دیگه به بیمارش اهمیت نمی‌ده.

من با یک دلال ازدواج نکردم که حالا با یک دلال زندگی کنم. می‌خوام جدا بشم تا توی این زندگی مادی غرق نشم. خودم پرستارم و می‌تونم از پس خودم و پسرم بربیام. حتی بیشتر از اون، می‌خوام پسرم مثل پدرش پول‌پرست نشه.

شوهرم اول مخالف طلاق بود، اما حالا قبول کرده که بچه پیش من بمونه. من هم با کمک مامان و خواهرم از پسش برمیام."