//
کد خبر: 469843

حکایت| روزه سکوت: درس لقمان حکیم به پسرش

لقمان حکیم به پسرش درس ارزشمندی درباره قدرت سکوت و اهمیت کم‌گویی می‌دهد

لقمان حکیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را که نوشتی، بر من بخوان. آنگاه روزه‌ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع کرد و او هیچ طعام نخورد.

روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست که کاغذها بیاورد و نوشته‌‌ها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفته‌‌ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان که بر سفره است بخور و بدان که روز قیامت، آنان که کم گفته‌‌اند، چنان حال خوشی دارند که اکنون تو داری.