//
کد خبر: 472327

حکایت قضاوت جالب قاضی در مورد شکایت مرد کور

مردی که به دام پزشک اعتماد کرد و بینایی خود را از دست داد.

در روزگاران قدیم مردی چشم درد گرفت وپیش دام پزشک روستا رفت  که بیماریش را مداوا کند.
دام پزشک از دارویی که برای چشم درد چهارپایان و حیوانات می زد به مرد داد. زیرا که تنها چنین دارویی  داشت برای مداوای چشم درد. دام پزشک داروی حیوانات را در چشم مرد ریخت و از بد روزگار کور شد.
مردک از دام پزشک شکایت کرد و پیش قاضی رفت و قاضی گفت: بر این دام پزشک هیچ گناه و تاوان و مجازاتی نیست زیرا که اگر این مرد خر نبود پیش دام پزشک نمی رفت..