اعتمادی گرانسنگ که میتواند تنها راه بازگشت رییسدولتهای نهمو دهم به قطار انقلاب باشد
طرح احیای احمدینژاد
«دعا کنیم احمدینژاد به کشتی انقلاب برگردد»، این نکتهای بود که سال 91 سردار شعبانی در گفتوگو به آن اشاره کرد؛ زمانی که او هنوز رییسقوه مجریه بود و بسیاری از افرادی که امروز احمدینژاد را به هر بهانهای به جوخه نقد میبرند، زبان در کام داشتند تا مبادا منافعی که داشتند به خطر بیفتد.
«دعا کنیم احمدینژاد به کشتی انقلاب برگردد»، این نکتهای بود که سال 91 سردار شعبانی در گفتوگو به آن اشاره کرد؛ زمانی که او هنوز رییسقوه مجریه بود و بسیاری از افرادی که امروز احمدینژاد را به هر بهانهای به جوخه نقد میبرند، زبان در کام داشتند تا مبادا منافعی که داشتند به خطر بیفتد.
در آن زمان حتی احمدینژاد نیز تصور نمیکرد که جلوی ادامه راهش گرفته شود و نگذارند به تاخت پیش برود ولی همگان شاهد بودند که گزینه مورد حمایت وی در سال 92 به راحتی ردصلاحیت شد و سال 96 نیز نه خودش و نه گزینه او نتوانستند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. بسیاری این بازه و اتفاقات را پایان او خواندند و زنگ آخر اقدامات وی را به صدا درآوردند.
منجلاب اعمال
در تمام این سالها، احمدینژاد تهدیدهای فراوانی را در دستور کار قرار داده و همان روند «بگمبگم» خود را در پیش گرفته بود تا شاید بتواند به مسیر خود ادامه دهد ولی اینگونه نشد. هرچه تقلا میکرد، بیشتر در اعمالش فرو میرفت. او خطر را حس کرده بود که احتمال کنارزدنش توسط نظام ومردم وجود دارد. البته نا گفته نماند این حذف، بیدلیل نیز نبود و رویکردهای او و یارانش بیشترشبیه یک اپوزیسیون بود تا فردی که قرار است در این کشور تصمیمساز و تصمیمگیر باشد.
توهم قدرت
توهمات احمدینژاد که تمام آرای سال 88 را متعلق به خود میدید و مولفههایی را که سبب شد او به این رای دست پیدا کند، حذف میکرد، سبب شده بود تا آقای بهاری! به دنبال بازگشت به قدرت از راههای غیرعادی باشد. راههایی که شاید آینده خوبی را برای وی ترسیم نمیکرد. او هرجا که با عملکرد و اطرافیانش برخورد می شد، خط و نشان میکشید و سرکشی میکرد و این ژستی که احمدینژاد برای خود تعریف کرده بود، بیشک در شاکله انقلاب اسلامی ایران راه به جایی نمیبرد و برای سلامت خود او نیز که شده، باید مهار میشد و حضور دوباره وی در مجمعتشخیص مصلحت نظام را در همین راستا باید خواند.
تدبیر ابقا
برخی در فضای مجازی، ابقای او در مجمع تشخیص مصلحت نظام را با دیده تامل نگریستند ولی بیشک در این انتخاب، تدابیری بود که سخن در آن باره سخت است. نام آن مجمع، مصلحت نظام است و بیتردید ترکیبی که در آن حاضر شدند نیز بنا به مصلحتی است که نظام در این پیچ تاریخی باید در دستور کار قراردهد.
اشتباه نکنیم
از طرفی، همانگونه که تفکر طرفدارن و رهبران اصلاحات حذف شدنی نبود، تفکر احمدینژادی نیز حذف شدنی نیست. برخی منتقدان چه بخواهند وچه نخواهند باید بدانند که هرچند تفکر و روش این فرد مورد قبول نباشد و انتقاد به روش و منش او وجود داشته باشد ولی احمدینژاد است و طرفداران خود را دارد.
تفکرهای منحرف
شاید در دستور کار برخی، ریزشها در انقلاب اسلامی اهمیتی نداشته باشد و به اندک رویشهایی که فقط در ذهن آنها رویدهاست توجه کنند که البته تفکری انحرافی است ولی رهبری نظام، اینگونه تصمیمنمیگیرند و برای نگهداشتن تمام نیروهای انقلاب حول محور نظام تا جایی که امکان داشته باشد، تلاش میکنند.
قدرناشناسی خاص
خاطرمان هست که ایشان در سال 91 زمانی که احمدینژاد بدون هیچ تدبیری در مجلس شورای اسلامی بر رییسمجلس و خانواده وی تاخت،حضرت آیتا...خامنهای با هشداری که دادند فرمودند که بنده در حال حاضر فقط نصیحت میکنم. بعدها نیز ایشان در رابطه با کاندیداتوری احمدینژاد گفتند که بنده توصیه کردم. حال اگر احمدینژاد قدر این محبتها و توجهات را نمیداند و همانگونه ادامه میدهد، آیا باید وی را به حال خود رها کرد تا کشور راباز به لبه پرتگاه ببرد؟! البته شاید گفته شود که او اگر قرار به درک محبت و اعتماد بود که در سالهای گذشته، آنگونه رفتار نمیکرد ولی بی شک امروز به هرشکل ممکن باید او را نجات داد و احیا کرد. روندی نه برای سرپا نگهداشتن احمدینژاد، بلکه برای جلوگیری از شیطنتهایی که گاهی اطرافیان او با کالبد احمدینژاد انجام میدهند.
شانس دوباره
ترکیب مجمع و انتخاب رییسی مانند آیتا...شاهرودی که در میان بزرگان نظام رابطه مناسبتتر و نزدیکتری با او و سایر نیروهای انقلاب دارد، گویی برای آن است که نظام، آخرین شانس را نیز به احمدینژاد بدهد تا شاید راه خود را عوض کرده و به کشتیانقلاب بازگردد.
انقلابی که احمدینژاد و امثال او بسیار به آن بدهکار هستند زیرا اگر انقلاب نمیشد، مشخص نبود او امروز کجای این جهان و به چه کاری مشغول بود. بنابراین باید این فرد بیش از بسیاری از افراد دیگر، قدر نظام و انقلاباسلامی را بداند که با تمام شیطنتهایی که تا کنون انجام داده است، باز او را به عرشه قدرت بازمیگردانند ولی اینبار باید مراقب وی بود که دوباره اقدام به سوراخ کردن کشتی نکند و بداند که این کشور، نظام و انقلاب، ارث او و همفکرانش نیست.