//
کد خبر: 474081

بخشش به شرط بخشش؛ داستان نجات دو قاتل از قصاص و دیه

«حالا که برادرزاده‌ام از قصاص نجات یافته، ما هم عامل مرگ فرزندم را می‌بخشیم تا به آغوش خانواده‌اش برگردد.» این دلیل اصلی زنی برای بخشش کارگری بود که در حادثه‌ای عجیب باعث مرگ فرزند او شده بود.

چند روز قبل یک گروه از دانشجویان جوان که به تیم صلح معروفند، به خانه زنی رفتند که پسرش به نام فرید را در یک حادثه عجیب از دست داده بود. ماجرای مرگ عجیب و ناگهانی فرید به یک سال قبل‌تر در یکی از شهرهای مرکزی کشور برمی‌گردد. آن روز فرید در حال عبور از پیاده‌رو بود که به یک ساختمان نیمه‌کاره رسید. یکی از کارگران روی داربست فلزی مقابل ساختمان ایستاده و در حال کار بود که ناگهان آچاری از دستش به پایین افتاد. فرید بی‌خبر از همه‌جا در حال عبور از مقابل ساختمان نیمه‌کاره بود که آچار سنگین کارگر جوان به سرش اصابت کرد و همین باعث مرگ او شد. با شکایت مادر فرید، کارگر جوان به اتهام قتل غیرعمدی دستگیر و پس از محاکمه در دادگاه به پرداخت دیه محکوم شد. چون حادثه در ‌ماه حرام رخ داده بود، مبلغ دیه افزایش یافت، اما کارگر جوان توانایی پرداخت چنین پولی را نداشت؛ به همین دلیل پشت میله‌های زندان بود تا اینکه چند روز پیش گروه صلح نزد مادر فرید رفت تا او را راضی به بخشش کند و کارگر جوان بتواند از زندان آزاد شود و به آغوش خانواده‌اش بازگردد.

گروه صلح، متشکل از چند دانشجوست که برای نجات زندانیان از حبس تلاش می‌کنند. آنها وقتی از مادر فرید خواستند تا کارگر جوان را به‌خاطر رضای خدا ببخشد، با شرط عجیب او روبه‌رو شدند. مادر فرید به آنها گفت: از روزی که پسرم از دنیا رفت، زندگی ما هم دگرگون شد؛ به همین دلیل بود که از کارگری که باعث مرگ پسرم شده، کینه به دل گرفتم و او را مقصر مرگ پسرم می‌دانستم. اما حالا که آن کارگر در زندان شرایط سختی دارد حاضرم به یک شرط از دیه بگذرم. شرط من این است که شما (گروه صلح) سراغ خانواده‌ای بروید و همانطور که با حرف‌هایتان دل مرا آرام کردید، آنها را هم آرام کنید تا راضی شوند قاتل فرزندشان را ببخشند. قاتل فرزند آنها برادرزاده من است که ناخواسته مرتکب قتل شده و خانواده مقتول برایش درخواست قصاص کرده‌اند. اگر آنها برادرزاده مرا ببخشند، من هم کارگری را که باعث مرگ پسرم شده خواهم بخشید.

اما قتلی که مادر فرید از آن حرف می‌زد، چه بود و چطور رخ داده بود؟

او برای گروه صلح اینطور تعریف کرد: برادرزاده‌ام به نام سروش، اوایل سال گذشته در یک درگیری مرتکب قتل صاحبکارش شد. ظاهرا دعوای او با صاحبکارش، بر سر حقوق و دستمزد بوده است. آنطور که من شنیدم، برادرزاده‌ام به نام سروش بر سر حقوق و دستمزدش نزد صاحبکارش گلایه می کند، اما وقتی می‌بیند قرار نیست به خواسته‌اش برسد، عصبانی می‌شود. آنها بر سر همین موضوع با هم بحث‌شان می‌شود و برادرزاده‌ام که ‌به‌شدت خشمگین شده بود، صاحبکارش را هل می‌دهد و او از پله‌های پاساژ به پایین سقوط می‌کند و بر اثر اصابت سرش به لبه راه‌پله‌ها جانش را از دست می‌دهد. مادر فرید ادامه داد: پس از این حادثه دادگاه رأی به قصاص سروش می‌دهد؛ این در حالی است که پدر و مادرش در وضعیت بدی هستند و خودش هم در زندان بیمار شده است. من حتی یک‌بار سراغ خانواده مقتول رفتم و به آنها التماس کردم تا سروش را ببخشند، اما آنها حاضر به رضایت نیستند. برای همین از شما می‌خواهم نزد آنها بروید و تلاش کنید که دلشان نرم شود و راضی شوند که از قصاص برادرزاده‌ام بگذرند. اگر این اتفاق رخ دهد، من هم عامل مرگ پسرم را می‌بخشم.

گروه صلح پس از شنیدن صحبت‌های این زن، ‌به خانه مقتول رفتند. آنها پرچم امام رضا(ع) را به‌دست داشتند و صحبت‌هایشان با خانواده مقتول موجب شد تا پدر مقتول به حرمت ضامن آهو و امام رئوف از خون پسرش گذشت کند. او گفت به احترام ‌ماه صفر ، به‌خاطر رضای خدا و آرامش روح پسرش، به مقتول فرصت زندگی دوباره خواهد داد. او همچنین شرط گذاشت که قاتل در روستایی که زادگاه آنهاست مدرسه‌ای به نام مقتول برای بچه‌های محروم روستا بسازد که شرط او مورد قبول قاتل و خانواده‌اش قرار گرفت. با بخشش پدر مقتول، قاتلی که در آستانه قصاص بود از مجازات رهایی یافت و از سوی دیگر خبر این بخشش به گوش زنی که برای گذشت از دیه کارگر شرط گذاشته بود نیز رسید و او هم برگه رضایت را امضا کرد و به این ترتیب کارگر جوان از زندان آزاد شد و به آغوش خانواده‌اش برگشت.