//
کد خبر: 476522

حکایتى درمورد وفاى به عهد

هنگامی که یعقوب لیث نیشابور را محاصره کرد، تنها یک نفر از درباریان محمدطاهر به او خیانت نکرد و بر عهد خود باقی ماند.

هنگامى که یعقوب لیث به نیشابور رسید حاکم آنجا محمدطاهر با یعقوب به مخالفت برخاست و از تسلیم شدن به او امتناع کرد.

یعقوب نیشابور را به محاصره گرفت، ارکان دولت محمدطاهر پنهانى به یعقوب نامه نوشتند و آمادگى خود را براى اطاعت از یعقوب اعلام نمودند مگر ابراهیم حاحب وزیر دربار محمدطاهر که بر وفادارى خویش و صدق پیمانش با رئیس خود ثابت قدم بود. چون نیشابور به تصرف یعقوب درآمد ابراهیم وزیر دربار را خواست و به او گفت چرا همه بزرگان و سرداران نامه براى من نوشتند و اعلام اطاعت کردند ولى تو با آنان هماهنگ نشدى؟ ابراهیم گفت: مرا با شما سابقه دوستى و محبت نبود تا به وسیله نامه عهد گذشته را تجدید کنم و از محمدطاهر هم گله و شکایت نداشتم تا با او مخالفت کنم، جوانمردى نیز به من اجازه نداد که ناسپاسى ورزم و با شکستن پیمان حق الطاف او را تباه کنم!

یعقوب به او گفت تو شایستهاى که مورد توجه و تربیت واقع شوى و به منزلت و مقام ارجمندى برسى، او را به درجهاى بالا مفتخر نمود، و کسانى که به ولى نعمت خود خیانت ورزیده، و نسبت به وى ناسپاسى کرده بودن به انواع عقوبتها کیفر داد.