//
کد خبر: 478367

دلیل سیاه‌پوش شدن رابطه نکونام و استقلال چه بود؟

چه شد که طی یک سال و سه ماه و ۱۰ روز، این‌قدر همه‌چیز در رابطه جواد نکونام و استقلال تغییر کرد؟ چه بر آن‌ها گذشت؟ در این حدودا ۱۵ ماه خاطرات خوبی به ثبت نرسید؟ بیایید سایه‌روشن‌های ستاره اسبق اوساسونا را به عنوان سرمربی استقلال مرور کنیم.

خبری که مدت‌ها انتظارش را می‌کشیدیم، رسمی شد: «جواد نکونام، سرمربی جدید استقلال». این احتمالا پربیننده‌ترین خبر ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ بود که به گوش رسید. اصلی‌ترین گزینه‌ هدایت آبی‌پوشان تهرانی سرانجام به یکی از مهم‌ترین خواسته‌های دوران کاری‌اش رسید. هواداران تیم پایتخت‌نشین از انتخاب مذکور راضی بودند.

کات. ۴۶۸ روز بعد. گرمای طاقت‌فرسای واپسین ساعات بهار، جای خود را به سرمای زودهنگام آغازین روزهای پاییز داده بود. زیر باران سبک شبانه تهران، پربازدیدترین خبری که فوتبال‌دوستان راجع به آن صحبت می‌کردند، این بود: «پایان کار جواد نکونام در استقلال». کاپیتان اسبق تیم ملی ایران با چهره‌ای متفاوت و کم‌تر دیده‌شده، شکست را پذیرفت و اعلام کرد ادامه این مسیر میسر نیست. او و تیم محبوبش به پایان خط رسیدند. یک رابطه شکست‌خورده که با عاشقانه‌های جذاب و رویاهای بلندپروازانه‌ای آغاز شده بود اما همانند خیلی از اتفاقاتی که با آن در زندگی مواجه می‌شویم، مطابق انتظار پیش نرفت و به سقوط انجامید. نکته غم‌انگیز ماجرا جایی بود که هواداران تیم پایتخت‌نشین از جدایی مذکور راضی بودند.

اما چه شد که طی یک سال و سه ماه و ۱۰ روز، این‌قدر همه‌چیز تغییر کرد؟ چه بر نکونام و استقلالش گذشت؟ در این حدودا ۱۵ ماه خاطرات خوبی به‌ثبت نرسید؟ بیایید سایه‌روشن‌های ستاره اسبق اوساسونا را به عنوان سرمربی استقلال مرور کنیم.

سه داربی و صفر پیروزی!

بعد از وینفرد شفر، هیچ‌یک از سرمربیان استقلال موفق به شکست دادن پرسپولیس در جریان بازی نشدند و حالا این طلسم در آستانه هفت‌ساله شدن است. در این اثنا فقط ۲ مرتبه فرهاد مجیدی توانست تیمش را در ضربات پنالتی به برد برابر رقیب سنتی برساند. پس نمی‌توان خرده چندانی به نکو از این بابت گرفت. ولی شیوه بازی آبی‌پوشان طی لیگ‌های ۲۲ و ۲۳ برابر پرسپولیس، چیزی بود که خیلی روی آن مانور داده شد. تیم جواد میلی برای غلبه بر حریف نداشت؛ حتی اگر مدافعان و ستاره‌های اصلی‌شان را در اختیار نداشتند. این عدم علاقه‌ی توام با ترس، مورد قبول هواداران استقلال نبود. آن‌ها دوست داشتند بعد از تماشای عاقبت مماشات تیم‌شان مقابل سرخ‌پوشان در دیدار برگشت لیگ بیست‌وسوم که نهایتا به از کف رفتن رتبه نخست شد، روی دیگری از سرمربی‌شان را در مصاف اخیر ببینند. اما جواد در آخرین فرصت خود برای نجات از منجلابی که گرفتارش شده بود، تصمیم گرفت از اصول خود عدول نکند و نتیجه آن چشیدن طعم گس نخستین باخت در داربی به عنوان سرمربی شد. همان‌جا بود که شاهد طلاق عاطفی سکوها با او بودیم.

۲۹ بازی بدون باخت

بی‌انصافی بزرگی است اگر به این کار بزرگ اشاره نکنیم. بردن تیم جواد نکونام تا همین روز قبل، جزو سخت‌ترین کارها در فوتبال ایران بود. او در فصل اول حضورش فقط ۲ بار در قامت بازنده زمین مسابقه را ترک کرد که هر ۲ خارج از تهران و با نتایج نزدیک به وقوع پیوست. او در لیگ و پس از شکست برابر سپاهان که با یک پنالتی بحث‌برانگیز همراه بود، دیگر در هیچ دیداری بدون کسب امتیاز از زمین خارج نشد. ۱۸ برد و ۱۱ تساوی برای آن‌ها در این مدت به ثبت رسید، تا این‌که ضربه ایستگاهی تیوی بیفوما به سمت دروازه حسین حسینی رفت و دروازه‌اش را فرو ریخت. استقلال در گرمای کشنده اهواز، پس از ۲۹ بازی در لیگ شکست را پذیرا شد و همان‌جا بود که قبح تیم نکونام شکست. نباختن به هم‌نام خوزستانی، شماره ۶ را همسایه هفت محبوب آبی‌ها می‌کرد؛ ۳۰ مسابقه بدون شکست متوالی در لیگ!

حذف زودهنگام از جام حذفی

دیگر شکست استقلال در فصل ۰۳-۱۴۰۲ تاوان سنگینی برای جواد نکونام در پی داشت. آن‌ها در رفسنجان به مسِ این شهر باختند تا ماجراجویی‌شان در جام حذفی خیلی زود به پایان برسد و اولین بازی‌شان در این تورنمنت به آخرین بازی‌شان تبدیل شود. آبی‌پوشان با تمرکز روانه میدان نشدند و پس از هدر دادن یک پنالتی، ۲ گل دریافت کردند و وداعی زودهنگام با جام محبوب‌شان داشتند. شاید موفقیت در آن دیدار می‌توانست به نکونام کمک کند تا از مسیری ساده‌تر به یک جام دست پیدا کند. کاری که پیش از این موفق به انجامش شده بود و دست بر قضا با شکست دادن استقلال، به این مهم دست یافته بود. او اگر با یک جام در کوله‌اش وارد فصل جدید می‌شد، این‌قدر زود علیه خود با هجمه‌های گوناگون روبرو نمی‌شد.

آن‌ها بهترین تیم دوم تاریخ لیگ برتر شدند!

این از بی‌رحمی فوتبال است که تاریخ در اکثریت قریب به مواقع، تمام توجهش را به فاتحان معطوف می‌کند. چیزی که احتمالا پدران برای پسران‌شان طی سال‌های آینده از لیگ بیست‌وسوم نقل خواهند کرد، این است که پرسپولیس با اوسمار ویرا موفق به کسب عنوان قهرمانی شد و استقلال رتبه دوم را از آن خود کرد. احتمالا از تعداد امتیاز پرسپولیس نیز صحبت خواهد شد اما بعید است روی این مساله مکث شود که آبی‌پوشان، ۶۷ امتیاز به ارمغان آوردند و بهترین تیم دوم تاریخ لیگ برتر شدند. امتیازی که در فصول قبلی متضمن قهرمانی بود، در لیگ ۲۳ برای بالا بردن جام کافی نبود. تیم تحت هدایت جواد نکونام با هر سبک فوتبالی، فقط یک بار شکست خورد، کم‌ترین گل دریافتی را داشت و بیش‌ترین کلین‌شیت را(در کنار تراکتور) به ثبت رساند ولی به واسطه یک پیروزی کم‌تر در مقایسه با رقیب سنتی، قافیه را باخت و قهرمانی را از کف داد.

دورانی مملو از چالش، دعوا و جنجال

استقلال با جواد نکونام طی ۳۸ بازی رسمی، ۲۱ برد به ارمغان آورد اما بعید است هواداران این تیم با بیش از پنج برد لذت برده باشند. فارغ از نحوه بازی شاگردان جواد نکونام، مهم‌ترین دلیل این امر ناخوشایند، اتفاقاتی بود که پس از پایان بازی‌های تیم آبی‌پوش پایتخت رخ می‌داد. طی چند ماه آخر همه مطمئن بودند که جواد نکونام و کادرش قرار است پس از برد یا حتی باخت و تساوی، در نشست خبری و یا میکسدزون به یک نفر، یک گروه و یا ... حمله کنند. ادعاهایی که در ابتدا با همراهی بخش قابل توجهی از هواداران همراه بود اما آن‌ها از یک‌جایی به بعد حس کردند که این خواسته‌ها، رنگ‌وبوی بهانه دارد و چندان قابل استناد نیست و حکم فرار رو به جلو دارد. آبی‌ها به این باور رسیدند که نکونام و همراهانش، به آن‌ها آدرس غلط می‌دهند و سعی بر منزه جلوه دادن خود دارند.

جواد همیشه دشمنی در آستینش داشت. حجت کریمی، فرشید سمیعی، علی خطیر و احمد شهریاری، مهم‌ترین مدیرانی بودند که در این مدت با نکونام درگیر بودند. هیچ‌کدام از این افراد بدون اشتباه نبودند و اتفاقا دوشادوش نکونام، در به وجود آمدن مصائب دخالت داشتند و بی‌تدبیری به خرج دادند اما باید به آن‌ها حق داد که به عنوان مدیر باشگاه، حمایت و همراهیِ حتی حداقلی را از سرمربی تیم‌شان ندیدند. کارلو آنچلوتی در کتاب رهبری خاموش، درباره کار با مدیران بالادستی صحبت می‌کند. او با روسای یک‌دنده، کم‌حوصله و مداخله‌گر همکاری داشت و با وجود انتقاداتی که به اکثرشان داشت، به این مساله بارها اشاره کرد که می‌بایست برای کار کردن در یک تیم، با رئیس و مدیرعامل، تعامل داشت و حتی با خواسته‌های عجیب‌شان گاهی اوقات کنار آمد تا جو تیم و سکوها به هم نریزد.

نکونام اما اهل تعامل نبود. او برای به کرسی نشاندن حرف‌هایش دست به لجبازی‌های عجیبی زد که نمونه عیانش از دست دادن اوستون اورونوف بود. او فوق‌ستاره ازبکستانی را رد کرد و چندی بعد همین بازیکن با پیوستن به پرسپولیس، مقدمات قهرمانی رقیب سنتی را فراهم کرد. در حالی که این اتفاق می‌توانست برعکس رخ بدهد. نکو در این مسیر با مشاوران پرتعدادش فضای رسانه‌ای را هم ملتهب ساخت و اشتباهات استراتژیک زیادی مرتکب شد که برایش عاقبت خوبی به همراه نداشت. او به مرور دوستانش را از دست داد که مهم‌ترین آن‌ها هواداران استقلال و شخصی چون مهدی هاشمی‌نسب بودند.

نمایش متوسط برابر رقبای اصلی

پیش‌تر راجع به سه دیدار استقلالِ نکونام با پرسپولیس صحبت کردیم. او نتوانست بر هم‌شهری پرافتخارش غلبه کند و مقابل آن‌ها ۲ تساوی و یک باخت را تجربه کرد. البته اوضاع در مصاف با سپاهان و تراکتور بهتر پیش رفت. آبی‌پوشان یک باخت و یک برد ۱-۰ را در مصاف با طلایی‌پوشان تجربه کردند و مقابل پرشورها شکست نخوردند. برد ۲-۰ خانگی و در ادامه تساوی بدون گل، برای کاپیتان اسبق تیم ملی مقابل تی‌تی‌ها حاصل شد. می‌توان گفت ۲ برد، ۲ باخت و سه تساوی در هفت جدال با سه رقیب اصلی، عملکرد متوسطی برای جواد به جا گذاشت.

نکونام، شایسته این پایان بود؟

جواد نکونام را برای لحظاتی فراموش کنید و فقط روی نتایج استقلال متمرکز شوید. آن‌ها فصل قبل با تنها یک شکست و با کسب ۶۷ امتیاز در جایگاه دوم لیگ قرار گرفتند و حذفی زودهنگام در جام حذفی داشتند. طی فصل جدید نیز در لیگ با صدر از یک بازی کم‌تر، هشت امتیاز فاصله دارند و در لیگ نخبگان نیز نمایش متوسطی داشته‌اند و حداقل بهتر از دیگر تیم ایرانی کار کرده‌اند. ضمنا به یاد داشته باشید آبی‌ها طی ۱۰ سال اخیر فقط یک مرتبه در لیگ و یک بار در جام حذفی قهرمان شده‌اند. با این اوصاف به نظر می‌رسد «اخراج» برخورد چندان مهربانانه‌ای با نفر اول کادر فنی چنین تیمی نباشد.

حالا مجددا جواد نکونام را به یاد بیاورید. نحوه بازی تیمش را مرور کنید. علاقه فوتبال‌دوستان ایرانی و خصوصا طرفداران ۲ تیم بزرگ تهرانی را به فوتبال تهاجمی در نظر داشته باشید. جنجال‌های کنار و بیرون زمین نکونام و کادرش را لحاظ کنید. حالا بازهم می‌توان گفت برخورد نامهربانانه‌ای با سرمربی شده است؟ این احتمالا یک قانون نانوشته در تیمی چون استقلال است. «یا زیبا بازی کن یا قهرمان شو»! برای تصدیق گزاره قبل به سال‌های اخیر رجوع کنیم. تیم فرهاد مجیدی تماشاگرپسندانه بازی نمی‌کرد اما به وعده‌اش عمل کرد. به هیچ تیمی نباخت و قهرمان شد. روی دیگر سکه ریکاردو سا پینتو است. تیمش قهرمان نشد؛ حتی دوم هم نشد. ۲ داربی متوالی را واگذار کرد. حتی از نظر اخلاقی، رجحانی نسبت به نکونام نداشت. اما تیمش نمایش هجومی‌ای به منصه ظهور می‌گذاشت و حالا همین سرمربی به خود اجازه می‌دهد، به پشتوانه حمایت بخش قابل توجهی از هواداران، بیانیه صادر کند و آمادگی‌اش برای بازگشت به تهران را فریاد بزند. تیم جواد مثل تیم سا پینتو زیبا بازی نکرد و همانند تیم فرهاد به نتیجه نرسید. رفتارهای بیرونی‌اش برخورنده بود و به برند استقلال ضربه زد. انتهای تمام این مسیرها به جدایی ختم می‌شود.

معجزه زمان را نباید فراموش کرد اما احتمالا نام جواد نکونام را باید در کنار علیرضا منصوریان و محمود فکری قرار دارد. اسامی بزرگی که با اشتباهات فنی و غیرفنی خود، اندوخته‌های‌شان را از کف دادند.

در پایان به سوال ابتدایی بازگردیم. چه شد که طی یک سال و سه ماه و ۱۰ روز، این‌قدر همه‌چیز تغییر کرد؟ چه بر نکونام و استقلالش گذشت؟ شاید بهتر باشد نکونام مقابل آینه بایستد و آن را نگاه کند...