//
کد خبر: 490304

حج واقعی: حکایت شیخ ابوسعید و زیارتی فراتر از کعبه

حکایتی آموزنده از شیخ ابوسعید که نشان می‌دهد انسان‌دوستی و کمک به دیگران، از هر عبادتی بالاتر است.

گویند شیخ ابوسعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مرکبی نداشت، پیاده سفر کرده و خدمت دیگران می‌کرد.

در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع‌آوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده‌پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی، به آنجا پناه اورده است و هفته‌ای است که خود و خانواده‌اش در گرسنگی به سر برده‌اند.

شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو.

مرد بینوا گفت: «مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه‌‌ای ببرم.»

شیخ گفت: «حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف کنم به ز آنکه هفتاد بار زیارت آن بنا کنم.»