پسر خاله کش با پای خود تسلیم پلیس شد + جزییات
پسر معتاد که پس از دعوا با مادرش، به خانه خاله اش رفته و او را کشته پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد، پسر جوان با حکم قضایی به قصاص، زندان و رد مال محکوم شد.
اعتراف به قتل خاله، رسیدگی به این پرونده از اسفند ماه سال ۱۴۰۱ آغاز شد .پسر ۲۴ ساله ای به نام وحید به پلیس آگاهی رفت و از قتل خاله ۶۰ سالهاش به نام ناهید خبر داد.
وی گفت :من از خانه مادرم قهر کرده و به خانه خاله ام رفته بودم اما آنجا با او درگیر شدم و او را خفه کردم .
با اظهارات پسر معتاد ماموران به خانه خاله وی در جنوب تهران رفتند و با پسر وی روبه رو شدند.
پسر قربانی که شوکه بود گفت :من امروز ظهر با مادرم تماس گرفتم اما چون پاسخ نداد نگران شدم و مقابل در رفتم.اما مادرم در را باز نکرد. من با کمک همسایهها وارد خانه شدم و با جسد مادرم روبه رو شدم .گوشی موبایل مادرم هم سرقت شده است. میخواستم با پلیس تماس بگیرم که ماموران سر رسیدند .
جسد زن میانسال با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران به پرس و جو از همسایهها پرداختند .
اظهارات همسایه ها
یکی از همسایهها گفت :چند ساعت قبل پسر جوان زنگ خانهمان را زد و از من خواست در را برایش باز کنم .من در را باز کردم و او به واحد طبقه پایین رفت. چند دقیقه بعد از خانه همسایه که زن تنهایی بود سر و صدا شنیدم اما یک باره صدا قطع شد.
همسایه دیگر گفت: من میخواستم وارد آپارتمان شوم که با پسر جوانی روبه رو شدم که سر و وضعی آشفته داشت و روی گردنش تاتو عجیبی نمایان بود.او که هراسان به نظر میرسید از خانه خارج شد.
با اظهارات همسایهها و در حالی که نشانیهایی که آنها از پسر غریبه داده بودند با وحید مطابقت داشت، وی بازداشت شد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت.
در دادگاه
پسر جوان و در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در این جلسه پسر قربانی که تنها ولی دم است رای پسرخالهاش حکم قصاص خواست.
وی گفت: وحید معتاد بود و هر بار از خانهشان قهر میکرد و به خانه مادرم میآمد و مادرم میانجیگری میکرد. اما او بیرحمانه مادرم را کشت و گوشی موبایلش را دزدید. من از خون مادرم گذشت نمیکنم و وحید باید قصاص شود .
وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد گفت: قبول دارم خاله ام را کشتم .اما باور کنید من قصد کشتن او را نداشتم .
وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من به مواد مخدر اعتیاد داشتم و مادرم چند بار مرا از خانه بیرون انداخته بود .هر بار به خانه خالهام میرفتم و او میانجیگری میکرد تا مادرم راضی شود به خانه برگردم. آخرین بار هم وقتی با مادرم درگیر شدم او گفت باید از خانه بیرون بروم .من مثل دفعات قبل به خانه خاله ام رفتم .من زنگ یکی از همسایهها را زدم و وارد آپارتمان شدم .ولی خالهام به محض روبه رو شدن با من این بار عصبانی شد.او به سمت گوشی تلفن رفت و میخواست با برادرم تماس بگیرد. اما من مانع او شدم و او شروع به داد و فریاد کرد .با اولین فریاد به او گفتم از اینجا میروم اما او جیغ میکشید .من که ترسیده بودم دهانش را با دستهایم گرفتم تا ساکت شود. اما هر بار دستم را از روی دهانش برمیداشتم دوباره فریاد میکشید. باور کنید فقط میخواستم او را آرام کنم اما یکباره متوجه شدم بدنش شل شده. دستم را از روی دهانش برداشتم و فهمیدم خفه شده است. به همین خاطر بلافاصله خانه را ترک کردم. من پشیمان و شرمنده پسرخالهام هستم . من او را مانند مادرم دوست داشتم و فقط برای اینکه آرام شود دهانش را گرفتم .
با پایان دفاعیات متهم قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم ،۲ سال زندان و رد مال محکوم کرد.