دیه پایان جدال خونین در مغازه جگرکی/ تصمیم درناک پدر بعد از جنایت ناخواسته پسرش

 رسیدگی به این پرونده از نیمه شب بیست و نهم دی ماه سال ۱۴۰۰ آغاز شد.

 وقوع درگیری میان چند مرد در مغازه جگرکی در بلوار عارف پاکدشت به پلیس اعلام شد و ماموران پیگیر ماجرا شدند.

 در این میان مرد ۳۰ ساله‌ای به نام سعید که زخمی شده بود به بیمارستان شهدای پاکدشت منتقل شد. اما ساعتی بعد جان سپرد .

با مرگ سعید ماموران به تحقیق پرداختند و با اطلاعاتی که از شاهدان گرفته بودند آریا ۳۰ ساله صبح روز بعد در خانه پدری اش در پاکدشت ردیابی و بازداشت شد و به درگیری خونین با قربانی اعتراف کرد.

اعتراف به درگیری

وی در بازجویی ها گفت :پدرم و برادرم سال‌هاست در بلوار عارف مغازه جگرکی دارند.  ساعت ۲ نیمه شب خواب بودم که یکی از دوستان برادرم با گوشی موبایلم تماس گرفت و گفت پدر و برادرم با دو مرد مست در مغازه جگرکی درگیر شده‌اند .من بلافاصله خودم را به مغازه جگرکی رساندم و دو مشتری جوان را دیدم که مست بودند و حال طبیعی نداشتند .آنها با پدر و برادرم درگیر شده و آنها را به شدت کتک زده بودند .من به آنها اعتراض کردم و با هم درگیر شدیم .من فقط یک سیلی به صورت سعید زدم اما او یکباره روی زمین افتاد و سرش با جدول برخورد کرد .من همان موقع او را به بیمارستان شهدای پاکدشت رساندم اما کار از کار گذشته بود.

 وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد .

نخستین دادگاه 

در این جلسه پدر قربانی که قیم نوه ۷ ساله‌اش است درخواست قصاص را مطرح کرد.

 وقتی آریا روبه روی قضات ایستاد گفت: من آن شب خواب بودم که با تماس دوست برادرم بیدار شدم و به ماجرای درگیری پی بردم .من وقتی خودم را به مغازه جگرکی رساندم دیدم آریا و دوستش پدر و برادرم را به شدت کتک زده‌ بودند .پدرم روی زمین افتاده بود. من  با دیدن این صحنه از کوره در رفتم و فقط یک سیلی به صورت سعید زدم. اما او روی زمین افتاد و سرش با جدول برخورد کرد. باور کنید من هیچ درگیری با او نداشتم و نمی‌خواستم او را بکشم .

با اظهارات متهم قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند.

اشک پشیمانی در دومین دادگاه

 در دومین نشست رسیدگی به این پرونده دوست سعید که شاهد درگیری بود روبه روی قضات ایستاد و گفت :درگیری میان من و سعید با پدر و برادر آریا رخ داد. اما چند دقیقه بعد آریا سر رسید و سیلی به صورت دوستم زد که نقشه بر زمین شد.

 وقتی آریا در جایگاه متهم ایستاد فقط اشک ریخت و گفت:  من چیزی برای از دست دادن ندارم و حقیقت را می‌گویم. من فقط یک سیلی به صورت سعید زدم و قصد کشتن او را نداشتم. نمی‌دانم چطور شد که روی زمین افتاد .شش ماه بعد از این ماجرا پدرم به خاطر عذاب وجدان خودش را حلق آویز کرد  و من در زندان از این ماجرا مطلع شدم. پدرم قبل از مرگش در دست نوشته‌ای از من عذر خواهی کرده و خودش را در این ماجرا مقصر می‌دانست.درگیری آن شب زندگی همه ما را تحت تاثیر قرار داد و نابود کرد.

 با اظهارات تازه متهم قضات ادامه جلسه را به بعد موکول کردند.

ادعای قتل شبه عمد

 در سومین جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک  استان تهران برگزار شد علیرضا دلیر که وکالت آریا را به عهده داشت روبه روی قضات ایستاد و گفت :بررسی‌ها نشان داده قربانی مست بوده و حال طبیعی نداشته است. با توجه به اینکه ضربه سیلی نوعاً کشنده نیست و همچنین متهم قصد قتل نداشته تقاضای برائت موکلم از اتهام قتل عمدی را دارم .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به دفاعیات متهم  و وکیل وی، آریا را از اتهام قتل عمدی تبرئه و وی را به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کردند .

حکم قطعی 

با اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات شعبه ۴۹ دیوان عالی کشور حکم صادره را تایید کردند و آریا با فروش خانه و ماشینش و پرداخت دیه به اولیای دم  توانست از زندان آزاد شود.