//
کد خبر: 50773

سفر شوم دختر ایرانی به اروپا/خانواده این دختر بیچاره شدند

همه‌‌چیز از سفر دخترجوان به اروپا شروع شد. مرد میانسال وقتی شنید همسرش میلیون‌ها تومان خرج خواهرش کرده و او را به اروپا فرستاده با او درگیر شد و دعوای آنها تا جایی پیش رفت که به جنایتی خونین ختم شد.

شامگاه یکی از روزهای تیرماه گزارش یک درگیری مقابل خانه‌ای قدیمی در جنوب تهران به پلیس مخابره شد. با حضور مأموران در محل مشخص شد درگیری میان ۲مرد رخ داده است. آنها با هم فامیل و داماد و برادرزن بودند که با دخالت مأموران دعوا خاتمه یافت اما این پایان ماجرا نبود چرا که دقایقی بعد از رفتن مأموران آنها بار دیگر با هم درگیر شدند.

 

این بار اما داماد عصبانی با ضربه چاقو برادرزنش را زخمی کرد که مرد زخمی ساعتی بعد بر اثر شدت جراحات در بیمارستان جان باخت. با گزارش این جنایت به قاضی محسن مدیر روستا، کشیک جنایی پایتخت، دستور بازداشت قاتل  صادر شد. قاتل پس از دستگیری روز گذشته به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی‌ها ادعا کرد که قصد جنایت نداشته و فقط برای ترساندن برادران همسرش از چاقو استفاده کرده است.

 

پس از اعترافات این مرد، قاضی برای او قرار بازداشت صادر کرد و متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت. پیش از آن اما قاتل به بیان جزئیات جنایت خونین خود پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

 

اختلافت با برادرزنت بر سر چه بود؟

 

من با همسرم اختلاف داشتم نه با آنها. ۲ برادرزنم خودشان برای دعوا به مقابل خانه‌ام آمدند. درواقع در حمایت از خواهرشان آمدند که آن اتفاق رخ داد.

 

چرا با همسرت اختلاف داشتی؟

 

همسرم ۴ماهی می‌شد که قهر کرده و همراه ۲‌فرزندم به خانه پدری‌اش رفته بود. راستش دعوای ما بیشتر به‌خاطر حمایت‌های بیجای همسرم از خانواده‌اش بود.درواقع اولویت اولش خانواده خودش بودند تا من و بچه‌ها. یعنی اول به فکر رفاه آنها بود تا ما. من به او اعتماد داشتم و حاصل سال‌ها دسترنج خود را که حدود ۳۷۰میلیون تومان پول بود به او دادم به خیال اینکه در حسابش گذاشته و قرار است روز مبادا خرجش کنیم اما چند‌ماه پیش بود که شنیدم همسرم تمام این پول را به خانواده‌اش داده است. او حتی خرج خواهرش کرده و با گرفتن وکیل و انجام کارهای قانونی برای خواهرش ویزا گرفته و او را به اروپا فرستاده بود. اینها را که شنیدم به‌شدت بهم ریختم و با همسرم درگیر شدم. او هم مرا ترک کرد و به خانه پدری‌اش رفت.

 

چه شد که برادران همسرت به مقابل خانه‌ات آمدند و با هم درگیر شدید؟

 

من آن روز به خانه پدرزنم رفتم تا هرطورشده همسرم را به خانه برگردانم اما هرچه زنگ زدم جوابم را نداد. حتی زنگ آیفون خانه پدرزنم را زدم و زمانی که صدای مرا شنید دیگر جوابم را نداد. من هم به خانه برگشتم اما لحظاتی بعد زنگ خانه‌ام را زدند و وقتی به مقابل در رفتم ۲‌برادرزنم را دیدم که می‌گفتند چرا مزاحم خواهرشان شده‌ام. بر سر اختلافاتی که میان ما بود درگیرشدیم اما بعد با حضور پلیس دعوا خاتمه یافت. ۲ برادرزنم اما دست بردار نبودند و دقایقی بعد مجددا به همراه دوستان‌شان به مقابل خانه من آمدند، این‌بار عصبانی شدم و چاقویی از داخل خانه برداشتم و قصدم فقط ترساندن آنها بود اما نمی‌دانم چه شد که یکی از آنها ناگهان به سمت من هجوم آورد و چاقو به سینه‌اش خورد. باور کنید من قصد کشتن کسی را نداشتم.

 

خب چرا همراهت چاقو بردی، ‌آنها هم مسلح بودند؟

 

نه هیچ کدام از آنها چاقو نداشتند. من اشتباه کردم نمی‌دانستم پایان تلخی در انتظارم است.

 

شغلت چیست؟

 

پیمانکار ساختمان هستم.

 

اما مأموران در تحقیق از همسایه شما متوجه شدند که درگیری شما با همسرتان به‌خاطر این بوده که شما دست بزن داشتید و مدام او و فرزندانتان را کتک می‌زدید؟

 

نه اصلا اینطور نیست. همسایه مان که علیه من حرف زده برای انتقام چنین حرف‌هایی را پشت سرم زده تا مرا خراب کند.

 

منبع: اتاق خبر 24