قمار 13 میلیاردی یک کارمند در مشهد / او میان 2 زن گیرافتاده بود! + عکس
در حالی پروندۀ کلاهبرداری ١٣ میلیارد ریالی هفتۀ گذشته در مسیر پیگیریهای قضایی قرار گرفت که، با دستگیری متهم اصلی، مشخص شد او، با سوءاستفاده از موقعیت شغلیاش، از طریق سندسازی و جعل تراکنشهای مالی، ضمن فریب مدیران یک شرکت تولیدی تجهیزات سقف کاذب، به حساب بانکی این واحد تجاری دستبرد زده است.
با دستگیری متهم این پرونده، بررسیها از سوی قاضی مهدی حقدادی، دادیار شعبۀ ٢٣٣ویژۀ رسیدگی به جرائم رایانه ای دادسرای عمومی و انقلاب ناحیۀ٢ مشهد، آغاز شد و این مرد جوان، برای بیان توضیحاتی، طی چند مرحله، به دادسرا فرا خوانده شد.
متهم، که از قضا مدیر مالی شرکت موردنظر است، ضمن قبول جرمش، اعتراف کرد مبلغی بیش از ١٣ میلیارد ریال را به وسیلۀ سند سازی صوری و تغییر نسخه های تراکنش مالی از حسابی که تحت اختیارش بوده برداشت کرده و همۀ این وجوه را، در راه قماربازی در چندین سایت شرطبندی، از دست داده است. اهمیت این موضوع بهانهای شد تا ساعتی با متهم اصلی این پرونده گفتگو کنیم و همۀ این ماجرا را از زبان خودش بشنویم.
از چه سالی در این شرکت مشغولبهکار شدی؟
بیکار بودم و، علاوهبر تحمل فشار زندگی، هرروز با همسر اولم تنش داشتم. او نمیخواست که دیگر با هم باشیم. برای همین، تقاضای طلاق داد و از همدیگر جدا شدیم. بعد از چند ماه، متوجه شدم که همسر اولم مهریهاش را به اجرا گذاشته و حکم جلبم را گرفته است. حتی یک ریال در بساط نداشتم تا اینکه سال٩٠، به پیشنهاد دامادمان، در شرکت پسرخالهاش که تولیدکنندۀ ادوات سقف کاذب است به عنوان مدیر مالی مشغولبهکار شدم.
ماهیانه چقدر درآمد داری؟
همۀ حسابها، خرید مواد خام و آمار خروجی محصولات دست من بود و، در قبال اینهمه فعالیت، ماهیانه یک میلیون و ١٠٠ هزار تومان دریافت میکردم. البته بخش اندکی از فروش نیز به من تعلق میگرفت که ماهیانه ٣٠٠ هزار تومان به حقوق دریافتیام افزوده میشد و همۀ آن را برای التیام زخمهای زندگیام خرج میکردم.
چه زخمی مگر داشتی؟
بعد از جدا شدن از همسر اولم، با همسر دومم آشنا شدم و ازدواج کردم که بعداً متوجه شدم او بچهدار نمیشود. هزینههای درمان نازایی همسر دوم از یک سو و پرداخت مهریۀ همسر اولم، که دیرکرد پولش را از من میگرفت، از طرفی دیگر شرایط را برایم بسیار سخت کرده بود. بعد از به دنیا آمدن فرزندم، متوجه شدم همسر دومم سرطان رحم گرفته است که هزینههای درمان سودی به حالش نکرد و او را از دست دادم.
چرا دست به پرونده سازی زدی؟
هزینۀ درمان همسر دومم کمرشکن بود و هرروز اخطار قضایی از همسر اولم دریافت میکردم. برای همین، از سال ٩٢ تصمیم گرفتم که، با جعل اسناد مالی، به حسابی که در اختیارم بود دستبرد بزنم. اولینبار، برای هزینۀ درمان نازایی همسرم مبلغ ۴۵ میلیون تومان از حساب برداشتم و، برای اینکه مسئولان متوجه نشوند، آن را با سندسازی ماستمالی کردم. بعد از آن، مبلغ ٢٣۵ میلیون ریال که برای دیرکرد مهریۀ همسر اولم وعده داده بودم را نیز از حساب برداشت کردم.
کسی به شما مشکوک نشد؟
خیر، چون حسابدارانی که در این مدت در شرکت کار میکردند حرفهای نبودند و، با یک سندسازی ساده، سرشان کلاه میرفت. البته نمیدانم از خوشاقبالی من بود یا از بداقبالیام اما هر روز در گندآبی که برای خودم ساخته بودم بیشتر فرو میرفتم.
از کی وارد قمار شدی؟
سال ٩۵ بود که میزان پولهای برداشتیام زیاد شده بود و عذاب وجدان دست از سرم بر نمیداشت. برای همین، میخواستم به هر طریقی شده پولهایی که از حساب شرکت برداشته بودم را عودت دهم. در اینستاگرام آگهی چند سایت شرطبندی داخلی به دستم رسید. من مجذوب تبلیغات آنها شدم و در آن سایتها ثبتنام کردم. طریقۀ قماربازی در این سایت اینگونه بود که شما، بعد از ثبتنام، یک حساب کاربری افتتاح میکردی و مبلغی را به عنوان شارژ در آن واریز میکردی. ماهیت این سایتها نیز پیشبینی نتیجۀ مسابقات فوتبال سراسر جهان بود که شما نتیجۀ خودتان را میگفتید و، اگر شرایط طبق پیشبینی شما رقم میخورد، سود خوبی میدادند.
سودی هم گرفتی؟
بله، من در اولین پیشبینی ٨٠ هزار تومان سرمایهگذاریکردم که، تا پایان شب، ۶٠٠ هزار تومان برایم واریز شد و، روز بعد، این رقم به ٣ میلیون تومان رسید. خوشحال بودم که بخت با من یار بوده است و از این طریق میتوانم بدهیام را صاف کنم اما این تنها یک سراب بود و هرچه پیش میرفتم پوچی و تباهی عایدم میشد. دیگر شرایط آنگونه که من انتظارش را داشتم پیش نمیرفت و، تا چشم باز کردم، با بدهی ١٣ میلیارد ریالی به شرکت مواجه شدم. همهچیزم را باخته بودم. میخواستم آن روزها زودتر تمام شود تا اینکه بالأخره دستم رو شد.
بیشترین رقم شرطبندیات چقدر بود؟
بیشترین مبلغی که من برای شرط بندی هزینه کردم ٢٠ میلیون تومان بود اما سودی عایدم نشد. همۀاین رقم را باختم.
از عملکردت تا به حال پشیمان هم شدهای؟
بهشدت. مدیرعامل به من اعتماد کرده بود و تحویلم میگرفت. روزی که متوجه شد چه بر سرش آوردهام، من را به اتاقش خواند و گفت میخواهد خفهام کند. ای کاش این کار را میکرد! تاکنون، با فروش خودرو و خانهام، ٣ میلیارد و ۵٠٠ میلیون ریال را به شرکت بازگرداندهام اما مبلغ زیادی هنوز مانده است که باید آن را تصفیه کنم. دلم برای فرزند دوسالهام میسوزد. از مدیران شرکت میخواهم من را ببخشند.