دعوای کهنه زوج قدیمی که با یک شرط بندی شروع شد
طلاق برایشان حکم رو کم کنی دارد، هفت سال است که با هم سر گرفتن طلاق کل کل دارند و هر بار یکی از آنها راهی دادگاه خانواده میشود تا درخواستش را ارائه کند.
تقریبا تمام افرادی که در دادگاه کار میکنند این زوج میانسال را میشناسند، هر هفته آنها کفش و کلاه کرده به دادگاه میآیند. هفت سال قبل سر لجبازیهایی که خودشان هم یادشان نمیآید علتش چه بود اختلافشان شروع شد. هر بار یک چیز را بهانه کرده، موی سفید و خاطرات خوششان را فراموش کردند و راهی دادگاه شدند. حالا هردویشان خسته شدهاند، اینبار زن میانسال نفقه و طلاق میخواهد و همسرش میگوید تو که خانه را ترک کردهای چطور خواهان نفقه هستی.
آنطور که خودشان میگویند اختلافشان خیلی اساسی نبوده، اما آنقدر سر طلاق گرفتن باهم جدال کردهاند که این موضوع به یک مساله مهم تبدیل شده و خودشان هم نمیدادند علت اصلی اختلافشان چه بوده است. انگار سر موضوعی که خودشان هم نمیدانند شرط بستهاند و هر دو تلاش میکنند با گرفتن طلاق به شرطشان برسند.