عامل قتل مدیرمسئول نشریه شمارش:
قتل بر سر پارکینگ / ادعای قاتل مدیر مسوول نشریه شمارش+ عکس
مرد میلیاردر که متهم است اردیبهشتماه امسال مجیدشمس، مدیرمسئول نشریه شمارش را به قتل رساندهاست، سرانجام بازداشت شد.
ساعت 15 روز چهارشنبه، بیستم اردیبهشتماه بود که مأموران کلانتری 125 یوسفآباد به قاضی مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل Murder تهران خبر دادند مدیرمسئول نشریه شمارش با اصابت ضربات چاقو مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است. با حضور بازپرس و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در بیمارستان معلوم شد که جسد متعلق به مردی 50 ساله به نام مجید شمس است که سهساعت قبل در پارکینگ خانهاش از ناحیه سینه هدف ضربه چاقو قرار گرفته است.
تحقیقات اولیه پلیس هم حکایت از این داشت که عامل قتل مردی 45 ساله به نام مهدی. م، یکی از ساکنان ساختمان است که بعد از حادثه Incident از محل فرار Escape کرده است. مأموران پلیس همچنین برادر و خواهرزاده مهدی را که در جریان درگیری حضور داشتند، بازداشت کرده بودند. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان برای تحقیق میدانی راهی محل حادثه شدند. در بررسیهای بیشتر معلوم شد که مقتول ساکن طبقه چهارم و مهدی هم ساکن طبقه دوم بود.
مهدی از مدتی قبل بخشی از پارکینگ را به انباری شخصی خود تبدیل کرده و در آنجا اقدام به مصرف مواد مخدر Drugs و مشروبات الکلی میکرد. رفتار مهدی بارها با اعتراض مقتول و همسایهها مواجه شده بود، اما مهدی به اعتراض آنها توجه نمیکرد. همچنین معلوم شد که روز حادثه مهدی همراه برادر و خواهرزادهاش خود را به آپارتمان مقتول رسانده و با او مشاجره کرده بودند.
بعد از آن مشاجره به پارکینگ ساختمان کشیده شده و حادثه خونین همان جا رقم خورده بود. بعد از به دست آمدن این اطلاعات کارآگاهان محل را بازرسی و دهها بطری مشروبات الکلی و تجهیزات پلیسی کشف کردند. در بررسی خودروی بیامو 400 میلیون تومانی متهم نیز معلوم شد که خودرو به تجهیزات پلیسی مجهز است که احتمالاً مهدی از آن برای ارتکاب اعمال مجرمانه استفاده میکرده، بنابراین خودرو را توقیف و به اداره پلیس منتقل کردند. در شاخه دیگری از تحقیقات تلاش برای بازداشت قاتل The Murderer فراری در جریان بود تا اینکه مخفیگاه وی در یکی از باغهای حاشیه تهران شناسایی شد و ساعت 16 روز سهشنبه به دام پلیس افتاد. او در اولین بازجوییها به قتل با انگیزه قدرتنمایی اعتراف کرد.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: تحقیقات بیشتر از متهم در جریان است.
گفتوگو با متهم
خودت را معرفی کن؟
مهدی هستم 45 ساله.
با مقتول نسبتی داشتی؟
نه. همسایه بودیم. کل ساختمان که پنج طبقه است، متعلق به خودم بود، اما ششماه قبل واحد طبقه چهارم را به مقتول و یکی از طبقات دیگر را به فرد دیگری فروختم.
به چه کاری مشغولی؟
ساخت و ساز آپارتمان مسکونی.
با مقتول چه اختلافی داشتی که این حادثه رخ داد؟
اختلاف ما به خاطر پارکینگ بود. مقتول دو دستگاه خودرو داشت و مدعی بود باید دو تا پارکینگ به او بدهم، در صورتی که او یک واحد خریده بود و یک پارکینگ به او تعلق میگرفت.
اما خانوادهاش گفته بودند شما در پارکینگ اتاقکی ساختهای و آنجا را پاتوق افراد خلافکار کردی به همین خاطر مقتول با شما درگیر شدهاست؟
من قبل از اینکه واحد طبقه چهار را به مقتول بفروشم این اتاقک را ساخته بودم و مقتول هم هنگام خرید دیده بود. من به مقتول گفتم اگر شهرداری به ساختمان ایراد بگیرد جریمهاش را میدهم یا در نهایت تخریب میکنم، اما او اصرار داشت که از دو تا پارکینگ استفاده کند و همین موضوع را بهانهای برای اعتراض قرار داده بود.
یعنی شما در اتاقک کارهای خلاف انجام نمیدادی؟
من معتاد Addicted به مواد مخدر هستم و تنها آنجا تریاک مصرف میکردم.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
آن روز مقتول با تلفن همراهم تماس گرفت و دوباره درباره پارکینگ با من مشاجره کرد. او به من فحاشی کرد که دقایقی بعد صدایی از پشت گوشی به گوشم رسید که معلوم بود مقتول در حال تخریب خودروی بیام وی من است. من تازه خودروام را به مبلغ 400 میلیون تومان خریده بودم و به خاطر اینکه آسیبی به خودروام نزند به سرعت از داخل اتاقک بیرون آمدم که دیدم او همراه سه نفر دیگر در حال تخریب خودروی بیام ومن هستند که با هم درگیر شدیم.
برادر و خواهر زادهات چه زمانی وارد درگیری شدند؟
من در حال درگیری بودم که آنها رسیدند و به هواخواهی من وارد درگیری شدند.
درباره لحظه حادثه بیشتر توضیح بده؟
وقتی آنها را در حال تخریب دیدم به سرعت به داخل اتاقک رفتم و با نیمچه قمهام بیرون آمدم. من برای اینکه آسیب زیادی نبیند با قسمت صاف قمه حدود 20 ضربه به مقتول زدم. در حال درگیری بودیم که برادر مقتول که خیلی قوی هیکل است در پارکینگ را بست و در همین لحظه دیدم که مقتول با خواهرزادهام درگیرشده است. من به کمک خواهرزادهام رفتم و با قسمت صاف قمه سهضربه دیگر به او زدم که برادر مقتول از پشت مرا گرفت.
در حال درگیری بودیم که مجید به طرف من برگشت و در همین لحظه برادر مجید مرا هل داد که نوک قمه به شکم مجید برخورد کرد و نقش بر زمین شد. من مدتها با چاقو و قمه کار کردم و بلدم چطوری ضربه بزنم که طرف مقابل آسیبی نبیند، اما آن روز بد آوردم.
با قمه و چاقو چه کاری میکردی؟
سال 73 دیپلم فنی گرفتم و برای کار به ژاپن رفتم. آنجا در کارخانه بستهبندی مرغ کار میکردم و با چاقو و ساتور و قمه زیاد کار کردم و به همین دلیل در کار با چاقو و قمه حرفهای هستم.
حدود پنجسال آنجا کار کردم و ماهی 3 هزار دلار پسانداز کردم. بعد از آن به ایران آمدم و شروع به ساخت و ساز کردم و حالا وضع مالیام طوری شده که در حساب بانکیام میلیاردی پول دارم.
چه شد که بعد از حادثه به خارج فرار نکردی؟
اتفاقاً یکی از دوستانم پیشنهاد داد به ترکیه فرار کنم، اما تصمیم گرفتم به ویلای کرجم بروم.
ویلا متعلق به خودت است؟
بله. چندی قبل 800 میلیون تومان خریدم. البته چندین ملک میلیاردی هم در میدان انقلاب و خیابانهای دیگر دارم.
مأموران پلیس در اتاقک پارکینگ لباس نظامی کشف کردهبودند، متعلق به شما بود؟
بله. من از دوران کودکی علاقه زیادی به شغل پلیسی داشتم و الان هم دارم، اما به دلایلی موفق نشدم پلیس شوم. مدتی قبل که به یکی از کلانتریها رفت و آمد داشتم دوباره این حس در من زنده شد و تصمیم گرفتم برای خودم لباس پلیس با درجه سرهنگی بخرم.
چرا خودت را معرفی نکردی؟
ترسیده بودم. از طرفی هم معتاد هستم و روزی 30 گرم تریاک مصرف میکنم