//
کد خبر: 55242

حکایت جالب سرمربی پرسپولیسی و تقابل همیشگی با کی روش/ داستان وثیقه 500هزار تومانی

دو مربی نام اشنا در فوتبال ایران که هیچ وقت نتوانستند با روی خوش با همدیگر سحن بگویند.

شاید اگر قرار باشد دو نقطه کاملا متضاد را در فوتبال ایران نشان بدهیم، بهتر است مثلا به محمد مایلی‌کهن و کارلوس کی‌روش اشاره کنیم. این دو نفر تقریبا از همان شش سال‌ونیم پیش که کارلوس وارد ایران شد روبه‌روی هم قرار گرفتند. البته این وسط کی‌روش سعی کرده همیشه سکوت کند و جواب مایلی‌کهن را ندهد، اما سرمربی اسبق تیم ملی کشورمان به طور متوسط هفته‌ای یک بار به کی‌روش حمله می‌کند. دستمزد بالا، معافیت از مالیات و حجم گزاف مرخصی‌های کارلوس از جمله محورهای اعتراضات همیشگی مایلی‌کهن به مرد پرتغالی بوده است. در حقیقت خیلی از اصول این دو نفر با هم متفاوت و حتی متعارض به نظر می‌رسد، اما گویا در حوزه مسایل حرفه‌ای حداقل یک وجه تشابه مهم می‌توان بین آنها پیدا کرد؛ اینکه هر دو عادت دارند پای بازیکنان‌شان بایستند.

 

کارلوس کی‌روش در ماجرای جلال حسینی یک بار دیگر نشان داد حمایت از شاگردانش برای او چه اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. سرمربی تیم ملی برای جلال سنگ تمام گذاشت و علاوه بر صدور بیانیه به سود این بازیکن، با میدان فرستادن او در نیمه دوم بازی با توگو عملا ثابت کرد شایعات غلط هستند و کاپیتان پرسپولیس هیچگونه منع قانونی برای بازی کردن ندارد. کی‌روش حتی بعد از بازی هم در اعتراض به انعکاس شایعات توسط برخی رسانه‌های رسمی، تمامی بازیکنان تیم ملی را ممنوع‌المصاحبه کرد. پیش از این نیز نمونه‌های زیادی از وفاداری کارلوس به بازیکناتش را دیده بودیم؛ تا جایی که او بعد از آسیب‌دیدگی پژمان منتظری برایش پیغام ویژه فرستاد. او البته در بسیاری از موارد بازیکنان را با مصدومیت‌های خفیف‌تر به تیم ملی دعوت می‌کند تا به آنها قوت قلب بدهد. بنابراین کی‌روش تا جایی که «ممکن» باشد و اختیاراتش به او اجازه بدهد پشت بازیکنان می‌ایستد و به نظر می‌رسد از این نظر بتوان او را با محمد مایلی‌کهن مقایسه کرد.

 

حاجی مایلی هم همیشه به حمایت از شاگردانش شهرت داشته و این موضوع را یکی از افتخارات خودش می‌داند. شاید یکی از مشهورترین نمونه‌ها در این مورد مربوط به ماجرای محسن رسولی و شادی گل جنجالی‌اش در بازی حذفی پاس و سایپا در دهه هفتاد باشد.

 

شرح داستان را از زبان خود مایلی‌کهن بخوانید: «آن روز در وقت‌های اضافی بازی با پاس، بازیکنی 17 ساله به نام محسن رسولی را به میدان فرستادم. او 10دقیقه بعد از ورودش گل زد و از شدت شادی شورت ورزشی‌اش را درآورد. مدعی‌العموم شاکی بازیکن ما بود و بلافاصله او را گرفتند و بردند خیابان وزرا تا بازداشت شود. ما هم رفتیم آنجا تا  ببینیم وضعیت این بازیکن چه می شود. آنجا به قاضی گفتم: جناب قاضی اگر قرار است کسی بازداشت شود آن فرد من هستم که خوب برای این بازیکن معلمی نکردم و آموزش درستی به این جوان ندادم. به قول معروف شما حاضری هر چه داری بدهی تا بچه‌ات یک شب در کلانتری نماند، حالا اگر ماند چه یک شب و چه هزار شب. خلاصه ایشان لطف کرد و با قرار وثیقه 500هزار تومانی اجازه داد رسولی آزاد شود.» پس گاهی بین دو قطب متضاد هم می‌شود شباهت‌هایی پیدا کرد!

 

 

منبع: بانک ورزش