//
کد خبر: 60891

پهلوانان نمیمیرند

نام دایی و تختی اینگونه برای همیشه به هم گره خورد

در عامیانه ترین تعریف ممکن «فوتبال حرفه ای» چیزی نیست جز ورزش و سرگرمی قابل توجهی که فقط برای ساعاتی بیننده را سرگرم می کند.

 برای آنهایی که کمی بیشتر در فوتبال و اصلا ورزش تامل می کنند حاشیه های مربوط به آن نیز جذاب است، حاشیه هایی مثل نوع زندگی شخصی یک ستاره و یا هر اتفاق دیگری برای یک چهره سرشناس که ابدا به داخل میدان ارتباطی پیدا نمی کند. همین نگاه حاشیه ای به فوتبال و فوتبالیست ها اصولا مثبت نیست به خصوص وقتی متوجه شویم دستمزد ستاره ها و اصلا فوتبالیست های درجه دو و درجه سه در سال های اخیر به شدت افزایش پیدا کرده است. از نظر بسیاری، فوتبالیست ها افرادی کم سواد، سطح پایین و خوش شانس هستند که با کمترین تلاش بیشترین درآمد را دارند. نگرش عمیق و بررسی اتفاقات حاشیه ای پیرامون فوتبال نشان می دهد این اظهارنظر متاسفانه در مواردی کاملا درست است. حالا تصور کنید فوتبالیستی که بدون استعداد قابل توجهی در فوتبال درآمد زیادی دارد با چند رفتار نامناسب و چند حاشیه جو را علیه خود و البته دیگر فوتبالیست ها منفی تر هم کند.

 

اما وقت آن رسیده است حتی برای مدت زمان کوتاهی هم شده از تعاریف عامیانه و از نگاه های همیشگی به فوتبال و فوتبالیست ها فاصله بگیریم. حالا نوبت به تعریف و تمجید از نقش فوتبال بر روی اتفاقات مختلف اجتماعی است. دلیل این کار هم به برند و شناسنامه فوتبال ایران یعنی علی دایی برمی گردد، مردی که این روزها محبوبیتش افزایش پیدا کرده است. او پس از وقوع زلزله مهیب کرمانشاه که جان هموطنان زیادی را گرفت بهترین نقش را ایفا کرد و نشان داد فوتبال می تواند بهترین تاثیر را در زمینه کمک های مردمی در حوادث تلخ اینچنینی داشته باشد. او طلایه دار موجی از کمک های مردمی به زلزله زدگان شد، اما ماجرا را به همین جا ختم نکرد. او شخصا راهی کرمانشاه شد تا نظارت همه جانبه ای روی کمک رسانی های مردمی داشته باشد و با حضور خود در مناطق زلزله زده باعث دلگرمی حادثه دیدگان نیز شود.

 

داستان نیکوکاری فوتبالیست ها و ورزشکاران اما از اینجا آغاز نشد، از خیلی وقت پیش رقم خورد. درباره پهلوانی های رخ داده در تاریخ ورزش ایران روایت های مختلفی شنیدیم، از روایت حماسی گونه پوریای ولی تا موارد متعددی که امروز دیده ایم. اما آغاز پهلوانی های این چنینی از سال 1341 رقم خورد.

 

سرفصل آغاز پهلوانی

روز نهم شهریور ۱۳۴۱ شمسی زلزله ای به قدرت 7.2 ریشتر شهرستان بوئین زهرا در جنوب استان قزوین را لرزاند. این زلزله موجب ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و تمام روستاهای اطرافش شامل دانیسفهان، تاکستان، توفک، رودک، سگزآباد، رستم آباد، آغچه مزار و ایپک شد.

 

تلفات این زلزله بسیار بالا و فرا تر از حد پیش بینی های مسئولان وقت از یک زلزله بود و آمار بالای کشته شدگان فاجعه بوئین زهرا را به عزایی ملی تبدیل کرد. بیش از 20 هزار نفر در این زلزله مهیب جان خود را از دست دادند. در آن روزها جهان پهلوان تختی شخصا برای کمک به زلزله دیدگان وارد عمل شد. تختی ابتدا برای جمع آوری کمک های مردمی به زلزله زدگان اعلام آمادگی کرد. او هر جا که کاری از دستش برمی‌آمد، بی‌اذن و اجازه و حاشیه در میدان حاضر می‌شد. خبر کشکول‌گردانی تختی در آن سال که نوعی گلریزان فراگیر محسوب می‌شد ابتدا توسط نامه‌ای سرگشاده که در روزنامه کیهان به چاپ رسید، به اطلاع مردم رسید. تختی حتی اگر در تمام دوران حرفه ای و باشکوه قهرمانی خود در ورزش کشتی به هیچ مدال و هیچ موفقیتی نمی رسید حرکات فداکارانه و بشردوستانه او در زلزله بویین زهرا باز هم برای همیشه او را جاودانه می کرد. او جاودانه بود و جاودانه ماند.

 

بزرگی تختی در جمع آوری کمک های مردمی برای زلزله بویین زهرا که 55 سال پیش اتفاق افتاد سرفصل تازه ای برای پهلوانی ها شد. از آن پس حرکات نیکوکارانه و بشردوستانه هر ورزشکار و یا حتی هر فرد دیگری خارج از محدود ورزش با بزرگی تختی و پهلوانی اش در ماجرای زلزله بویین زهرا مقایسه می شد. اما واقعا چه کسی بود که به پای تختی برسد؟ او غیرقابل مقایسه است. هنوز هم این چنین است اما گویا سرفصل تازه ای باز شده است، سرفصلی به نام علی دایی.

 

شهریار چند وجهی

علی دایی به عنوان پرافتخارترین و برترین فوتبالیست تاریخ ایران که حالا شناسنامه فوتبال ایران هم محسوب می شود همیشه با نوع گفتار و رفتار انتقادات زیادی را نسبت به خود برانگیخته است. انتقاد همیشه پشت سر او بود. چه زمانی که به دلیل تدوام حضور بیش از اندازه در تیم ملی حتی صدای هواداران خود را هم درآورد و چه زمانی که در دوران مربی گری مدام با این و آن اختلاف پیدا می کرد و هیچ دیداری نبود که با اعتراض وی به نحوه داوری به پایان نرسد. دایی که حالا کم کم به مرز 48 سالگی نزدیک می شود در تمام سال های اخیر نیز هرگز ارتباط خوبی با هم تیمی های قدیمی اش نداشته است، از خداداد عزیزی گرفته تا علی کریمی. اختلافات بی پایان او با چهره های مختلف فوتبالی همیشه دلیلی برای انتقاد از او بوده است. اما شهریار فوتبال ایران با تمام این بداخلاقی ها و تمام این انتقادات یک روی دیگر هم دارد؛ یک روی کاملا دوست داشتنی و تحسین برانگیز. او چند وجهی است. می تواند همان قدر که عصبی و بداخلاق باشد همان قدر هم مهربان باشد و رئوف.

 

زلزله کرمانشاه اتفاقی بود که باعث شد تا اکنون علی دایی مدام با تختی مقایسه شود. دایی نقشی را در زلزله کرمانشاه ایفا کرد که 55 سال پیش تختی در زلزله بویین زهرا ایفاگر نقش آن بود. الگوسازی اینجا به بهترین شکل ممکن عملی شد. از تختی تا دایی 55 سال طول کشید. اگر بخواهیم نگاهی به آغاز سرفصل تختی تا امروز بیندازیم هیچکس موفق نشده بود تا امروز نقش مشابه تختی را ایفا کند به جز علی دایی، مردی که از ابتدای دهه هشتاد تاکنون در زلزله های قزوین، بم و ورزقان نیز بزرگی خود را ثابت کرده بود. اما حتی با وجود کار بزرگی که علی دایی در یک هفته اخیر انجام داد باز هم به او انتقاد می شود، انتقاداتی مثل این که چرا شخصا دست به کار شد و چرا از نهادهای دولتی کمک نگرفت. اما حتی اگر این انتقادات درست هم باشد نمی توان الگوسازی بزرگ علی دایی را از یاد برد. او حالا سرفصل جدید پهلوانی در ورزش ایران است. نام او و تختی با هم گره خورد، اتفاقی که از سال 1341 آغاز شد و به سال 1396 گره خورد. دایی جاودانه بود، جاودانه ماند.

منبع: جام جم آنلاین