زنده به گور کردن 2 برادر که با زنی به نام فرزانه به باغ رفته بودند

همدست دیگر این مرد پیش تر رضایت اولیای دم را جلب کرده بود اما سومین همدست آنها همچنان در زندان، در انتظار اعدام به سر می برد.

هفدهم مهر ماه سال 88 زن جوانی به پلیس آگاهی رفت و از ناپدید شدن شوهر و برادر شوهرش خبر داد. وی گفت: برادرشوهرم به نام جلیل چند روز قبل به خانه ما آمد و همراه همسرم جواد به بیرون رفتند اما دیگر بازنگشتند.حالا دو روز است که از آنها هیچ خبری ندارم.

با شکایت این زن تحقیقات پلیس برای افشای راز ناپدید شدن دو برادر آغاز شد. ماموران در نخستین گام ازتحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی دو برادر پرداختند و فهمیدند آنها آخرین بار با زن جوانی به نام فرزانه تماس گرفته بودند.

به این ترتیب فرزانه بازداشت شد. وی گفت: من به همراه دو برادر به باغ یکی از دوستان جواد رفته بودم. آنجا سه مرد دیگر نیز حضور داشتند. اما یکباره بین آنها درگیری پیش آمد. من از پنجره دیدم که سه مرد جوان به جان دو برادر افتاده‌اند وآنها را به شدت کتک می زنند. من فریاد کشیدم و کمک خواستم اما مردان خشن در را به رویم قفل کردند. آنها بعد از دو روز مرا رها کردند و تهدیدم کردند در این باره به کسی حرفی نزنم.

به دنبال اطلاعاتی که این زن به پلیس داد سه متهم ردیابی و بازداشت شدند.

یکی از آنها به نام حبیب گفت: من به همراه دوستم رضا و نورمحمد در باغ بودیم که دو برادر و زن جوان به آنجا آمدند. اما رضا با دو برادر درگیر شد. من و نورمحمد هم به هواخواهی از رضا وارد دعوا شدیم.ما با مشت و لگد آنها را کتک زدیم و با چاقو و قمه دو برادر را زخمی کردیم. سپس دست و پاهایشان را بستیم و آنها را در اتاقی زندانی  کردیم. صبح روز بعد در حالی‌که هر دوآنها زنده بودند رضا گفت باید آنها را بکشیم. ما هم آنها رابه چاهی که در انتهای باغ قرار داشت انداختیم و رویشان خاک ریختیم.

به دنبال اعتراف های این مرد دو متهم دیگر نیز همدستی در جنایت  فجیع را گردن گرفتند و بقایای جنازه دو برادر از داخل چاه پیدا شد.

سه متهم در شعبه 71 دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و به تشریح جنایت پرداختند.

در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای دم هر سه متهم را به دوبار قصاص محکوم کردند.در حالی که این حکم در دیوان عالی کشور تایید شده بود حبیب توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد.

شمارش معکوس برای اجرای حکم دو محکوم دیگر آغاز شده بود که رضا نیز توانست رضایت اولیای دم را بگیرد. وی دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی از جنبه عمومی جرم محاکمه شد که نورمحمد همچنان در زندان  در استانه اجرای حکم اعدام  است و نتوانسته رضایت اولیای دم را جلب کند.

رضا دیروز به قضات دادگاه گفت: نمی خواهم درباره انگیزه درگیری ام با دو برادر حرف بزنم. اما می گویم پشیمانم و اشتباه کرده ام.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.