پدر و مادرم را در یک صحنه زشت دیدم چشمانم را بستم ولی وقتی به اتاق برگشتم ..!
مرد دو زنه که به اتهام قتل همسر اولش دستگیر شده بود، روز گذشته در جلسه محاکمه در حالی قتل را انکار کرد که دختر 11سالهاش به عنوان شاهد روز حادثه در دادگاه حاضر شد.
چهارم شهریورماه سال 93، مأموران پلیس کهریزک از مرگ مشکوک زن 29سالهای به نام راضیه در بیمارستان هفت تیر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد راضیه، همسر اول مرد 35سالهای به نام هادی است که در جریان درگیری با شوهرش مجروح و به بیمارستان منتقل شده است، اما بر اثر خونریزی مغزی فوت کرده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مشخص شد علت فوت ضربه مغزی و فشار بر عناصر حیاتی گردن بوده است به این ترتیب پرونده با موضوع قتل Murder عمد تشکیل شد.
پلیس در اولین گام از تحقیقات خود، همسر دوم آن مرد به نام مینا را تحت بازجویی قرار داد و آن زن به مأموران گفت: «من و راضیه با هم رابطه خوبی داشتیم. چند روز قبل از حادثه Incident راضیه به خانه پدرش رفته بود و روز حادثه در حالیکه من و هادی در خانه تنها بودیم او از خانه پدرش برگشت. هادی ناراحت شد و گفت راضیه باید با او تماس میگرفت تا خودش دنبالش برود. همین بهانه درگیری آنها شد و در آن درگیری هادی او را به شدت کتک زد و راضیه بیهوش شد. من هم قصد پادرمیانی داشتم، اما هادی مرا هم کتک زد به همین دلیل همان موقع به خانه خودم برگشتم. فردای آن روز بود که به خانه آنها رفتم، اما متوجه شدم راضیه همچنان بیهوش است و از هادی خبری نیست. آنجا بود که با برادر راضیه تماس گرفتم و او خواهرش را به بیمارستان برد.» در ادامه دختر هشتساله مقتول نیز در تحقیقات گفت: «وقتی مینا مقابل در خانهمان آمد پدرم به پشت بام رفته بود. او وقتی فهمید حال مادرم بد است از راه پشت بام فرار Escape کرد.»
با اظهارات زن جوان، هادی دستگیر شد و به درگیری و کتک زدن هر دو همسرش اعتراف کرد، اما قتل را انکار کرد و مدعی شد یکی از افسران کلانتری در مرگ همسرش نقش داشته است! متهم در این خصوص گفت: «مدتی بود همسرم با یک افسر کلانتری در ارتباط بود. به همین خاطر آخرین بار سر این موضوع با هم درگیر شدیم و در آن درگیری با چوب به پایش زدم سپس همان لحظه برای خرید خانه را ترک کردم.» او در ادامه گفت: «بعد از فوت راضیه وقتی مأموران به خانهام آمدند زیر بالشت همسرم با یک نامه روبهرو شدند که در آن نوشته بود، هرگز با افسر پلیس ارتباط نداشته است. با این حال به افسر پلیس مظنون هستم شاید قتل کار او باشد.»
با این توضیحات، افسر پلیس تحت بازجویی قرار گرفت. او گفت: «راضیه با شوهرش اختلاف داشت به همین خاطر شکایتی علیه شوهرش تنظیم کرده بود و من مأمور رسیدگی به پرونده آنها بودم. هیچ ارتباطی بین ما نبوده و فقط زن جوان را در مورد شکایتش راهنمایی میکردم.» به این ترتیب افسر پلیس در بررسی و تحقیقات بیشتر از هرگونه جرمی تبرئه شد.
پرونده با کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه مرد دو زنه به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته در آن شعبه به ریاست قاضی عبداللهی پای میز محاکمه قرار گرفت و بعد از اعلام رسمیت جلسه، یکی از اولیایدم که دختر 11ساله متهم بود خلاف درخواستش در دادسرا اعلام گذشت کرد. سپس معاون قوهقضائیه از طرف فرزند صغیر دیگر متهم نیز درخواست دیه کرد. در ادامه پدر مقتول برای متهم درخواست قصاص کرد. او در پاسخ به پیشنهاد ریاست دادگاه مبنی بر گذشت از قصاص گفت در صورت پرداخت 700 میلیون تومان دیه حاضر به گذشت است در غیر اینصورت حاضر است سهم دو فرزند متهم را پرداخت کند تا دامادش قصاص شود.
بعد از اعلام درخواست از سوی اولیایدم، متهم در جایگاه قرار گرفت و بار دیگر جرمش را انکار کرد. او در دفاع از خود گفت: «من فقط با چوب چند ضربه به پای همسرم زدم و همسر صیغهای و دخترم آن حرفها را دروغ گفتهاند.» سپس دختر 11ساله مقتول به عنوان شاهد در جایگاه ایستاد و گفت: «آن روز زن دوم پدرم به خانهمان آمد و با مادرم درگیر شد. دیدم که او روسری را دور گردن مادرم پیچید. همان موقع پدرم از من خواست تا اتاق را ترک کنم و خواهرم را ساکت کنم. وقتی دقایقی بعد به اتاق برگشتم دیدم پدرم یک چوب در دستش است ولی ندیدم که با چوب مادرم را کتک بزند.» دختر نوجوان در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه چرا قبلاً این حرفها را مطرح نکرده بودی گفت: «ببخشید، نمیدانستم باید این حرفها را به پلیس بگویم.»
در پایان هیئت قضایی رسیدگی به پرونده برای تحقیقات بیشتر به جلسه بعد موکول کرد.